1. a hypothetical question
پرسش فرضی
2. he has a hypothetical mind
او فکرش برای گمانه کردن خوب کار می کند.
3. Brennan brought up a hypothetical case to make his point.
 [ترجمه گوگل]برنان برای بیان نظر خود یک مورد فرضی را مطرح کرد 
[ترجمه ترگمان]برنن \"یه پرونده فرضی رو مطرح کرده که\" به هدفش برسه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Let's look at a hypothetical situation in which Carol, a recovering cocaine addict, gets invited to a party.
 [ترجمه گوگل]بیایید به یک موقعیت فرضی نگاه کنیم که در آن کارول، یک معتاد به کوکائین در حال بهبودی، به یک مهمانی دعوت می شود 
[ترجمه ترگمان]بیایید به یک وضعیت فرضی نگاه کنیم که در آن کارول، معتاد به کوکائین، به مهمانی دعوت می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Let us take the hypothetical case of Sheila, a mother of two . . .
 [ترجمه گوگل]اجازه دهید مورد فرضی شیلا، مادر دو فرزند را در نظر بگیریم   
[ترجمه ترگمان]   بذار پرونده فرضی \"شیلا\" رو برداریم … یه مادر دو 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. This is a purely hypothetical situation.
 [ترجمه گوگل]این یک وضعیت کاملاً فرضی است 
[ترجمه ترگمان]این یک موقعیت کاملا فرضی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. This is all very hypothetical but supposing Jackie got the job, how would that affect you?
 [ترجمه گوگل]همه اینها بسیار فرضی است، اما فرض کنید جکی این کار را به دست آورد، چه تاثیری روی شما خواهد داشت؟ 
[ترجمه ترگمان]اگه جکی این شغل رو داشته باشه چه تاثیری روی تو داره؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Figure 3 is a decision tree for a hypothetical development project to develop and market a new product.
 [ترجمه گوگل]شکل 3 یک درخت تصمیم برای یک پروژه توسعه فرضی برای توسعه و بازاریابی یک محصول جدید است 
[ترجمه ترگمان]شکل ۳ یک درخت تصمیم گیری برای یک پروژه توسعه فرضی برای توسعه و بازاریابی یک محصول جدید است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Profits and expanding industries A few hypothetical examples will explain more concretely how the market system determines what is to be produced.
 [ترجمه گوگل]سود و صنایع در حال گسترش چند مثال فرضی به طور ملموس تر توضیح می دهد که چگونه سیستم بازار چه چیزی را تولید می کند تعیین می کند 
[ترجمه ترگمان]Profits و توسعه صنایع چند مثال فرضی بیشتر توضیح خواهند داد که چگونه سیستم بازار تعیین می کند چه چیزی تولید خواهد شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The car insurance for a hypothetical family with two cars and three drivers would be $200 a year.
 [ترجمه گوگل]بیمه ماشین برای یک خانواده فرضی با دو ماشین و سه راننده 200 دلار در سال خواهد بود 
[ترجمه ترگمان]بیمه اتومبیل برای یک خانواده فرضی با دو خودرو و سه راننده ۲۰۰ دلار در سال خواهد بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The data are hypothetical and the axes are logarithmically transformed to produce straight lines instead of curves.
 [ترجمه گوگل]داده ها فرضی هستند و محورها به صورت لگاریتمی تبدیل می شوند تا خطوط مستقیم به جای منحنی ها تولید شوند 
[ترجمه ترگمان]داده ها فرضی هستند و محورها به جای منحنی ها به خطوط مستقیم تبدیل می شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Asking hypothetical or speculative questions is one way of investigating perceptions and feelings about certain issues.
 [ترجمه گوگل]پرسیدن سؤالات فرضی یا فرضی یکی از راه های بررسی ادراکات و احساسات در مورد مسائل خاص است 
[ترجمه ترگمان]پرسش از سوالات فرضی یا فرضی یک روش تحقیق در مورد ادراکات و احساسات در مورد مسائل خاص است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Moreover, the hypothetical situation presented by the court is really one of mistake of fact.
 [ترجمه گوگل]علاوه بر این، وضعیت فرضی ارائه شده توسط دادگاه واقعاً یک اشتباه واقعی است 
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وضعیت فرضی ارایه شده توسط دادگاه واقعا یک اشتباه است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. We confronted our respondents with two hypothetical situations.
 [ترجمه گوگل]ما پاسخ دهندگان خود را با دو موقعیت فرضی مواجه کردیم 
[ترجمه ترگمان]ما با پاسخ دهندگان خود با دو موقعیت فرضی روبرو شدیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. You can always use hypothetical situations.
 [ترجمه گوگل]همیشه می توانید از موقعیت های فرضی استفاده کنید 
[ترجمه ترگمان]همیشه می توانید از موقعیت های فرضی استفاده کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید