hypothecate

/haɪˈpɒθɪkeɪt//haɪˈpɒθɪkeɪt/

معنی: گرو گذاشتن، وثیقه قرار دادن، رهن گذاردن
معانی دیگر: (حقوق) گرو گذاشتن، رهن دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hypothecates, hypothecating, hypothecated
مشتقات: hypothecation (n.), hypothecator (n.)
• : تعریف: to pledge (property) to another as security for a loan or other debt, without legally transferring title or ownership.
مشابه: pawn

جمله های نمونه

1. To pledge, hypothecate, sell of assign and otherwise encumber items as described above.
[ترجمه گوگل]برای وثیقه، فرض، فروش واگذاری و در غیر این صورت اقلام به شرح فوق
[ترجمه ترگمان]تعهد، فروش، فروش، و در غیر این صورت در موارد ذکر شده در بالا توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hypothecate loan of usufruct from immovable properties is a brand new financial business, which implies a new legal nexus.
[ترجمه گوگل]وام فرضی انتفاع از اموال غیرمنقول یک تجارت مالی کاملاً جدید است که دلالت بر پیوند حقوقی جدیدی دارد
[ترجمه ترگمان]وام Hypothecate از اموال منقول یک کسب وکار مالی جدید است که به یک پیوند قانونی جدید اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just like hypothec and hypothecate, mortgage is corresponding newly emerging real right of pledge.
[ترجمه گوگل]درست مانند فرضیه و فرضیه، رهن نیز همان حق واقعی وثیقه است که به تازگی پدیدار شده است
[ترجمه ترگمان]وام مسکن همانند hypothec و hypothecate، به تازگی به تازگی در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are three methods of construction guarantee:guarantee, hypothecate, earnest money, the bank guarantee will become the leading mode.
[ترجمه گوگل]سه روش ضمانت ساخت وجود دارد: ضمانت، فرضیه، پول جدی، ضمانت بانکی به حالت پیشرو تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]سه روش برای تضمین ساخت وساز وجود دارد: تضمین، hypothecate، پول نقد، تضمین بانک به حالت پیشرو تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is an important way to hypothecate the debts with the right of trademark.
[ترجمه گوگل]این یک راه مهم برای فرضیه بدهی ها با حق علامت تجاری است
[ترجمه ترگمان]این یک روش مهم برای افزایش بدهی ها با حق علامت تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. CONTRACTOR shall not mortgage, hypothecate, encumber or convey title to any of the equipment or materials in the performance of this CONTRACT.
[ترجمه گوگل]پیمانکار نباید در اجرای این قرارداد رهن، فرض، تحمیل یا انتقال مالکیت به هیچ یک از تجهیزات یا مواد کند
[ترجمه ترگمان]CONTRACTOR نباید رهن، hypothecate، encumber و یا انتقال عنوان را به هیچ یک از تجهیزات و یا مواد در عملکرد این قرارداد انتقال دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We hypothecate that the decreasing of expression amount is related to the formation and metastasis of hepatic cancer.
[ترجمه گوگل]ما فرض می کنیم که کاهش میزان بیان مربوط به تشکیل و متاستاز سرطان کبد است
[ترجمه ترگمان]فرض می کنیم که کاهش مقدار بیان، مربوط به شکل گیری و تکثیر سرطان کبد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A landowner who already holds land subject to a mortgage may wish to hypothecate his equity.
[ترجمه گوگل]مالک زمینی که قبلاً زمین مشروط به رهن را در اختیار دارد ممکن است بخواهد دارایی خود را فرض کند
[ترجمه ترگمان]مالکی که پیش از این موضوع زمین را در اختیار یک وام مسکن قرار داده است، ممکن است بخواهد دارایی خود را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The current Guarantee Law has several shortcomings and needs to be modified with respect to the hypothecate of usufruct from immovable property.
[ترجمه گوگل]قانون ضمانت فعلی در رابطه با فرض انتفاع از اموال غیرمنقول دارای کاستی های متعددی است و نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه ترگمان]قانون ضمانت جاری چندین نقطه ضعف دارد و باید با توجه به ارزش حق عمری که از مالکیت ثابت برخوردار است، تغییر یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In order to ensure the realization of the debt to establish five kinds of guarantee ways: guarantee, mortgage, hypothecate, lien and earnest.
[ترجمه گوگل]به منظور حصول اطمینان از تحقق دین، پنج نوع ضمانت ایجاد می شود: ضمان، رهن، فرض، رهن و ضمان
[ترجمه ترگمان]به منظور حصول اطمینان از تحقق این بدهی ها، ضمانت ۵ نوع ضمانت، ضمانت، رهن، حبس، حبس و حبس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To borrow money on behalf of the Company, and to pledge, mortgage or hypothecate any of the property of the Company.
[ترجمه گوگل]وام گرفتن از طرف شرکت و گرو گذاشتن، رهن یا فرض هر یک از اموال شرکت
[ترجمه ترگمان]قرض گرفتن از طرف شرکت و تعهد، رهن و یا اجاره هر کدام از اموال شرکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرو گذاشتن (فعل)
gage, gauge, engage, pledge, pawn, mortgage, hypothecate, impawn

وثیقه قرار دادن (فعل)
hypothecate

رهن گذاردن (فعل)
hypothecate

تخصصی

[حقوق] گرو گذاشتن، رهن دادن

انگلیسی به انگلیسی

• mortgage, pledge as security, pawn (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس