اسم ( noun )حالات: hypothalami مشتقات: hypothalamic (adj.)
• : تعریف: the part of the brain below the thalamus in the ventral region of the diencephalon, important in the regulation of the autonomic nervous system and body temperature.
جمله های نمونه
1. The hypothalamus is also a major site where electrical stimulation seems to produce quite pleasurable feelings.
[ترجمه م-ک] هیپوتالاموس محل اصلی است که در ان تحریکات الکتریکی باعث ایجاد احساس خوشایند می شود
|
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس همچنین یک مکان اصلی است که به نظر می رسد تحریک الکتریکی احساسات کاملاً لذت بخشی را ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]همچنین هیپوتالاموس یک محل مهم است که تحریک الکتریکی به نظر می رسد احساسات لذت بخش تولید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The hypothalamus controls drives like and thirst and the amygdala handles arousal, among other things.
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس تمایلات و تشنگی را کنترل می کند و آمیگدال از جمله موارد دیگر، برانگیختگی را کنترل می کند [ترجمه ترگمان]کنترل های هیپوتالاموس مانند و تشنگی و بادامه در تحریک برانگیختگی را در میان چیزهای دیگر کنترل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. GnRH is released from the hypothalamus in small amounts about once every 90 minutes.
[ترجمه گوگل]GnRH به مقدار کم تقریباً هر 90 دقیقه یک بار از هیپوتالاموس آزاد می شود [ترجمه ترگمان]GnRH در مقدار اندکی در حدود یک بار در هر ۹۰ دقیقه از هیپوتالاموس آزاد می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The posterior hypothalamus performs the function of defence against cold.
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس خلفی وظیفه دفاع در برابر سرما را بر عهده دارد [ترجمه ترگمان]هیپوتالاموس عقبی وظیفه دفاع در برابر سرما را انجام می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The hypothalamus controls hormone secretions from the nearby pituitary gland.
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس ترشح هورمون از غده هیپوفیز مجاور را کنترل می کند [ترجمه ترگمان]هیپوتالاموس مغز hormone رو از غده nearby تشخیص می ده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hypothalamus - A region of the brain that collects and funnels information into the pituitary gland.
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس - ناحیه ای از مغز که اطلاعات را جمع آوری و به غده هیپوفیز منتقل می کند [ترجمه ترگمان]hypothalamus - منطقه ای از مغز که اطلاعات را جمع آوری کرده و به غده هیپوفیز تبدیل می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mammals stimulating the lateral hypothalamus seem to be caught in a loop, Panksepp writes, "where each stimulation evoked a reinvigorated search strategy" (and Panksepp wasn't referring to Bing).
[ترجمه گوگل]Panksepp می نویسد: پستاندارانی که هیپوتالاموس جانبی را تحریک می کنند به نظر می رسد در یک حلقه گیر افتاده اند، "جایی که هر تحریک یک استراتژی جستجوی تجدید قوا را برانگیخت" (و Panksepp به بینگ اشاره نمی کرد) [ترجمه ترگمان]Panksepp می نویسد که پستانداران به نظر می رسد در یک حلقه گرفتار می شوند، \"که در آن هر تحریک\" استراتژی جستجوی reinvigorated \" را برانگیخته است (و Panksepp به بینگ اشاره نداشت) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Produced by the hypothalamus and secreted into the bloodstream by the posterior pituitary gland, vasopressin instructs the kidneys to conserve water.
[ترجمه گوگل]وازوپرسین که توسط هیپوتالاموس تولید می شود و توسط غده هیپوفیز خلفی به جریان خون ترشح می شود، به کلیه ها دستور می دهد تا آب را ذخیره کنند [ترجمه ترگمان]هیپوتالاموس توسط هیپوتالاموس و در جریان خون توسط غده هیپوفیز عبور داده می شود و vasopressin به کلیه ها کمک می کند که آب را حفظ کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Hypothalamus and maintain good physical constancy, control autonomic nervous system and other related emotions.
[ترجمه گوگل]هیپوتالاموس و حفظ ثبات فیزیکی خوب، کنترل سیستم عصبی خودمختار و سایر احساسات مرتبط [ترجمه ترگمان]پایداری فیزیکی و پایداری فیزیکی خوب، کنترل سیستم عصبی خود مختار و دیگر احساسات مرتبط را حفظ کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These include a disturbance of oestrogen metabolism and a fault in oestrogen feedback to the hypothalamus.
[ترجمه گوگل]اینها شامل اختلال در متابولیسم استروژن و نقص در بازخورد استروژن به هیپوتالاموس است [ترجمه ترگمان]اینها شامل اختلال در متابولیسم هورمون استروژن و خطای هورمون استروژن به هیپوتالاموس هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Leptin is thought to signal the brain through the hypothalamus, an organ that interacts with the pituitary gland.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که لپتین از طریق هیپوتالاموس، اندامی که با غده هیپوفیز در تعامل است، به مغز سیگنال می دهد [ترجمه ترگمان]leptin فکر می کنه که به مغز وارد هیپوتالاموس مغز بشه و organ که غده هیپوفیز داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is theoretically possible that caffeine somehow inhibits parts of the brain, such as the hypothalamus, involved in regulating appetite.
[ترجمه گوگل]از نظر تئوری این امکان وجود دارد که کافئین به نحوی قسمت هایی از مغز مانند هیپوتالاموس را که در تنظیم اشتها نقش دارد، مهار کند [ترجمه ترگمان]از لحاظ نظری این امکان وجود دارد که کافئین به گونه ای مانع از قسمت هایی از مغز مانند هیپوتالاموس، در تنظیم اشتها شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some have speculated that the headaches may be related to a periodically discharging biologic pacemaker, perhaps located in the hypothalamus.
[ترجمه گوگل]برخی حدس می زنند که سردرد ممکن است مربوط به یک ضربان ساز بیولوژیک دوره ای باشد که احتمالاً در هیپوتالاموس قرار دارد [ترجمه ترگمان]برخی تصور می کنند که سردردها ممکن است مربوط به یک pacemaker بیولوژیکی که به صورت دوره ای تخلیه می شوند، باشد، شاید در هیپوتالاموس قرار داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The occurrence of hypernatremia within 24 hours after injury was mainly induced by primary hypothalamus injury which was also related to the use of dehydrant.
[ترجمه گوگل]بروز هیپرناترمی در عرض 24 ساعت پس از آسیب عمدتاً ناشی از آسیب اولیه هیپوتالاموس بود که به استفاده از دهیدرانت نیز مربوط بود [ترجمه ترگمان]وقوع of در عرض ۲۴ ساعت پس از آسیب عمدتا توسط آسیب اولیه هیپوتالاموس ایجاد شد که همچنین مربوط به استفاده از dehydrant بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Methods: Establishing ache models, observe on the content of 5-HT, 5-HTAA, NE in hypothalamus of rats by chemical methods to study effect of extraction of natrix tigrina lateralis by alcohol to which.
[ترجمه گوگل]روشها: با ایجاد مدلهای درد، محتوای 5-HT، 5-HTAA، NE در هیپوتالاموس موشهای صحرایی با روشهای شیمیایی برای بررسی اثر استخراج ناتریکس تیگرینا لترالیس توسط الکل مورد بررسی قرار گرفت [ترجمه ترگمان]روش ها: ایجاد مدل های درد، مشاهده محتوای ۵ - حزب التحریر، ۵ - HTAA، NE در هیپوتالاموس از موش های دارای روش های شیمیایی برای مطالعه اثر استخراج natrix tigrina به وسیله الکل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[علوم دامی] هیپوتالاموس [روانپزشکی] هیپ.تالاموس. هیپوتالاموس و هیپوفیز مجموعاً غدد درونریز ارشد را بوجود آورده و سیستم مکمل و برونده تمام سلسله اعصاب مرکزی شناخته می شوند. هیپوتالاموس علاوه بر نقش خود در تنظیم آندوکرینی، غالباً جزئی از سیستم لیمبیک نیز شمرده شده و در تنظیم اشتها و میل جنسی نیز دخیل است.
انگلیسی به انگلیسی
• area of the brain which controls the autonomic nervous system
پیشنهاد کاربران
زیرنَهَنج ( اسم ) : بخشی از مغز در بالای غده هیپوفیز که تولید هورمون ها توسط غده هیپوفیز را کنترل می کند و عملکردهای مهم بدن مانند گرسنگی، تشنگی و خواب را تنظیم می کند.
ANATOMY specialized a small part in the brain that controls things such as body temperature and the release of hormones, that is below the thalamus آناتومی، تخصصی زیرنهنج یا هیپوتالاموس، غده ای است در مغز، که دستگاه عصبی را با کمک غدهٔ هیپوفیز به دستگاه غدد درون ریز متصل می کند. این غده پایین تر از تالاموس واقع شده و بخشی از سامانه لیمبیک است. به طور کلی، در اصطلاح شناسی نوروآناتومی، به قسمت پشتی مغز میانجی، هیپوتالاموس گفته می شود که در مغز همه مهره داران این غده یافت می شود. این عضو در انسان ها تقریباً به اندازه یک بادام است. ... [مشاهده متن کامل]
هیپوتالاموس بعضی از روندها و فعالیت های سوخت وسازی و دستگاه عصبی خودمختار را تنظیم می کند و همچنین نوروهومون های مخصوصی، معروف به هورمون های آزادکننده یا هیپوتالاموسی، را سنتز و ترشح می کند که به وسیله آنها ترشح هورمون ها از غده هیپوفیز، تحریک یا مهار می شود.
hypothalamus ( زیستشناسی ) واژه مصوب: زیرنَهَنج تعریف: اندامی که در زیر نهنج قرار دارد و کارش تنظیم آب و دمای بدن و خواب و صفات ثانوی جنسی است
زیر نَهَنج هیپوتالاموس ( به انگلیسی: Hypothalamus ) ، غده ای است در مغز، که دستگاه عصبی را با کمک غدهٔ زیرمغزی ( هیپوفیز ) به دستگاه غدد درون ریز متصل می کند.