hypostasis


معنی: ذات، موجود فرضی، حالت تعلیق، پایه یانگهبان عضو یا چیزی
معانی دیگر: (فرونشانی یا روپوشانی ژن توسط ژن دیگری که allele یا دگره ی آن نیست) زیر ایستایی، (پزشکی) رسوب، ته نشین سازی، (پزشکی) انباشتگی خون در پاها و اندام زیرین (در اثر کمی گردش خون)، (فلسفه) گوهر، اصل، کنه، پشتیبان، معلق
hypostasis (hi or hi ) [pl ses]
فر­، زمینه، پایه، اساس -گوهر، ذات -ذات فرضی ]طب [ته نشست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: hypotases
مشتقات: hypostatic (adj.)
(1) تعریف: in philosophy, the essence or essential attribute or principle of something.

(2) تعریف: in Christian theology, the singular, unique nature of God, the equal divinity of each person of the Trinity, and the incorporation of the fullness of God and man in the person of Jesus Christ.

(3) تعریف: in medicine, the settling or concentration of blood or particles of blood, as in a test tube, or in a bodily organ because of poor circulation.

(4) تعریف: the suppression or concealment of one gene by another gene that is not its allele.

جمله های نمونه

1. Phenomenon is closely related to hypostasis.
[ترجمه گوگل]پدیده ارتباط نزدیکی با هیپوستاز دارد
[ترجمه ترگمان]پدیده پدیده رابطه نزدیکی با hypostasis دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the language of the Fathers and the Councils of the early church, Jesus Christ as the incarnate Son of God unites human and divine natures in his own single person (hypostasis).
[ترجمه گوگل]به زبان پدران و مجالس کلیسای اولیه، عیسی مسیح به عنوان پسر متجسد خدا، طبیعت انسانی و الهی را در شخص مجرد خود (هیپوستاز) متحد می کند
[ترجمه ترگمان]در زبان پدران و مجالس کلیسای اولیه، عیسی مسیح به عنوان پسر مجسم خداوند، طبیعت انسان و الهی را در شخص مجرد خود به هم پیوند می دهد (hypostasis)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This article describes virus hypostasis and the way of virus autoeciousness, and gives the reader an idea and a way of how to kill virus manually.
[ترجمه گوگل]این مقاله هیپوستاز ویروس و راه خودکفایی ویروس را تشریح می‌کند و به خواننده ایده و روشی برای از بین بردن دستی ویروس می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ویروس hypostasis ویروسی و روش ویروس autoeciousness را توضیح می دهد و به خواننده یک ایده و نحوه کشتن دستی ویروس را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A misty English morning the imp hypostasis tickled his brain.
[ترجمه گوگل]یک صبح مه آلود انگلیسی، imp hypostasis مغزش را قلقلک داد
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح مه آلود انگلیسی، imp hypostasis مغزش را قلقلک داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to Marxist hypostasis of art, art is a form of social consciousness, a superstructure based on economy.
[ترجمه گوگل]بر اساس فرضیه مارکسیستی هنر، هنر شکلی از آگاهی اجتماعی است، روبنای مبتنی بر اقتصاد
[ترجمه ترگمان]بر طبق hypostasis مارکسیستی هنر، هنر نوعی آگاهی اجتماعی است که a بر پایه اقتصاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hypostasis of scheduling problem is the process of conflict resolving.
[ترجمه گوگل]هیپوستاز مسئله زمانبندی فرآیند حل تعارض است
[ترجمه ترگمان]حل مساله برنامه ریزی فرآیند حل و فصل اختلافات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The paper discusses the hypostasis of the community of the information technovation, and analyzes the direction of the innovation of information technology in China.
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد هیپوستاز جامعه فناوری اطلاعات بحث می کند و جهت نوآوری فناوری اطلاعات در چین را تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی hypostasis جامعه اطلاعاتی می پردازد و جهت نوآوری فن آوری اطلاعات در چین را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eg: Phenomenon is closely related to hypostasis.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: پدیده ارتباط نزدیکی با هیپوستاز دارد
[ترجمه ترگمان]E [ g ]: پدیده رابطه نزدیکی با hypostasis دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is the hypostasis of dark matter and dark energy?
[ترجمه گوگل]هیپوستاز ماده تاریک و انرژی تاریک چیست؟
[ترجمه ترگمان]نیروی تاریکی و انرژی تاریک چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But due to the different historical background, there are great difference in the hypostasis from the east to the west.
[ترجمه گوگل]اما به دلیل پیشینه تاریخی متفاوت، اختلاف زیادی در هیپوستاز از شرق به غرب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما به دلیل پیشینه تاریخی مختلف، تفاوت زیادی در the از شرق تا غرب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The historical journalism opens out that they are similar in their frameworks, consistent in their hypostasis, and uniform in their significance between the furthermost one and the latest one.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاری تاریخی نشان می‌دهد که آنها در چارچوب‌هایشان شبیه به هم هستند، در فرضیه‌هایشان ثابت هستند، و از نظر اهمیت بین دورترین و جدیدترین یکسان هستند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاری تاریخی آشکار می کند که آن ها مشابه چارچوب های خود هستند، مطابق با hypostasis خود، و در اهمیت خود بین the و آخرین آن ها همسان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By discussing the legal nature and characters of mortgage, it concludes the hypostasis of the commercial house mortgage.
[ترجمه گوگل]با بحث در مورد ماهیت حقوقی و خصوصیات رهن، فرضیه رهن مسکن تجاری را به نتیجه می رساند
[ترجمه ترگمان]با بحث در مورد ماهیت قانونی و شخصیت های مسکن، آن به پایان دادن وام مسکن خانوادگی خاتمه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The world was a mirror of ours, one person's life was a refraction to his hypostasis.
[ترجمه گوگل]دنیا آیینه ما بود، زندگی یک نفر انکساری بود بر هیپوستاز او
[ترجمه ترگمان]جهان یک آینه از ما بود، زندگی یک نفر برای his refraction بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The process information is data-abstracted in the paper, which includes analyzing and describing the hypostasis of CAPP.
[ترجمه گوگل]اطلاعات فرآیند در مقاله به صورت انتزاعی داده شده است که شامل تجزیه و تحلیل و توصیف هیپوستاز CAPP است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات فرآیند تجزیه و تحلیل داده ها در این مقاله است که شامل تجزیه و تحلیل و توصیف the of CAPP می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذات (اسم)
matter, substance, nature, person, essence, gink, hypostasis, quiddity, main point

موجود فرضی (اسم)
hypostasis

حالت تعلیق (اسم)
hypostasis

پایه یا نگهبان عضو یا چیزی (اسم)
hypostasis

انگلیسی به انگلیسی

• base, foundation, underlying principle; essence or personality of any of the three persons in the godhead (theology); accumulation of blood in an organ (medicine); epistasis (genetics)

پیشنهاد کاربران

hypostasis ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: زیرایستایی
تعریف: فرایندی که در آن اثر یک ژن به وسیلۀ ژن دیگری پوشیده می شود
اقنوم

بپرس