hypodermic

/ˌhaɪpəˈdɜːrmɪk//ˌhaɪpəˈdɜːmɪk/

معنی: تزریق زیر جلدی، زیر پوستی، تحت الجلدی
معانی دیگر: وابسته به بخش های زیر پوست، زیر جلدی، (زیست شناسی - پزشکی)، (ویژه ی تزریق در زیرپوست) زیرپوست آژی، انگیزان و شادکن (مثل برخی تزریق های زیرپوستی)، رجوع شود به: hypodermic injection، طب تزریق زیر جلدی، سوزن مخصوص تزریق زیر جلد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: characterized by injection or introduction under the skin; subcutaneous.

(2) تعریف: pertaining to the layer of tissue beneath the skin.
اسم ( noun )
مشتقات: hypodermically (adv.)
(1) تعریف: any injection, esp. a medical remedy, given under the skin.

(2) تعریف: a hollow-needled syringe.
مشابه: needle

جمله های نمونه

1. a hypodermic needle
سوزن (انژکسیون) زیر پوستی

2. She carried hypodermic needles and syringes in her bag.
[ترجمه گوگل]او سوزن ها و سرنگ های زیرپوستی را در کیفش حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]سرنگ زیرجلدی و سرنگ در کیف خود حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He held up a hypodermic to check the dosage.
[ترجمه گوگل]او یک هیپودرمیک را برای بررسی دوز نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او a را بالا گرفت تا مقدار دارو را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Officers found used hypodermic needles in a trailer in the backyard next to an infant car seat.
[ترجمه گوگل]ماموران سوزن های زیرپوستی استفاده شده را در یک تریلر در حیاط خلوت کنار صندلی ماشین نوزاد پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]افسران، از سوزن های زیر پوستی در یک یدک کش در حیاط پشتی کنار یک صندلی اتومبیل نوزاد استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They may use hypodermic syringes to inject the drug into their bloodstream.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است از سرنگ های زیرپوستی برای تزریق دارو به جریان خون خود استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است از سرنگ زیرجلدی برای تزریق دارو به رگ های خود استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had asked for more antibiotics, some hypodermic needles, and a lot of sterile dressings.
[ترجمه گوگل]او آنتی بیوتیک های بیشتری، مقداری سوزن زیرپوستی و تعداد زیادی پانسمان استریل خواسته بود
[ترجمه ترگمان]او به من آنتی بیوتیک بیشتری داده بود، تعدادی سوزن زیر پوستی و یک سری لباس استریل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The skin has similar haemorrhage like hypodermic stain, be leukaemia certainly?
[ترجمه گوگل]پوست خونریزی مشابهی مانند لکه هایپودرمی دارد، حتماً آیا سرطان خون است؟
[ترجمه ترگمان]این پوست به طور حتم خونریزی مشابهی دارد، قطعا سرطان خون دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Disposable sterile syringe, infusion sets, hypodermic needle, scalp vein sets.
[ترجمه گوگل]سرنگ استریل یکبار مصرف، ست های تزریق، سوزن هایپودرمیک، ست های ورید پوست سر
[ترجمه ترگمان]سرنگ استریل یک بار مصرف، سرنگ زیرجلدی، سوزن سرنگ، و رگ ته پوست صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does hypodermic and local blood capillary jam have treat?
[ترجمه گوگل]آیا مربای مویرگ های زیرپوستی و موضعی درمان دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مربا و capillary خون محلی مورد درمان قرار می گیرند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusions Hypodermic injection in the medial axilla brought about a striking effect and little pain.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تزریق هیپودرمیک در زیر بغل داخلی اثر قابل توجه و درد کمی به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تزریق hypodermic در the داخلی منجر به اثر قابل توجه و درد کمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We always have to carry a hypodermic of adrenaline wherever we go.
[ترجمه گوگل]ما همیشه باید هر جا که می رویم مقداری آدرنالین زیرپوستی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه باید هر جا که بریم یه hypodermic آدرنالین داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective:To observe clinical effect of hypodermic injection with low dose of adnephrin on bronchiolitis of infants.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی تزریق زیرپوستی با دوز پایین آدنفرین بر برونشیولیت نوزادان
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر بالینی تزریق زیرجلدی با دوز پایین of در bronchiolitis نوزاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a risk of transmission of the virus between hypodermic users.
[ترجمه گوگل]خطر انتقال ویروس بین مصرف کنندگان زیرپوستی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خطر انتقال ویروس بین کاربران hypodermic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The mouth yawned open. Canines and incisors were long sharp fangs, the canines hollow like hypodermic syringes carved of ivory.
[ترجمه گوگل]دهان خمیازه باز شد نیش ها و دندان های نیش دندان های نیش بلند و تیز بودند، نیش ها مانند سرنگ های زیرپوستی توخالی بودند که از عاج حکاکی شده بودند
[ترجمه ترگمان]دهانش باز مانده بود دندان های نیش و دندان نیش دراز و تیز و دندان های نیش مانند که با سرنگ از عاج تراشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تزریق زیر جلدی (اسم)
hypo, hypodermic, hypodermic injection

زیر پوستی (صفت)
hypodermic, subcutaneous, percutaneous

تحت الجلدی (صفت)
hypodermic, subcutaneous

انگلیسی به انگلیسی

• hypodermic injection (injection of medication or drugs beneath the skin); hypodermic syringe (small syringe with a hollow needle used to inject medication or drugs under the skin)
beneath the skin
a hypodermic needle or syringe is a medical instrument with a hollow needle, which is used to give injections. adjective here but can also be used as a count noun. e.g. with the new bates hypodermic you can't do that.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم hypo
📌 این پیشوند، معادل "under" یا "below normal" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "under" یا "less than normal" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 hypodermic: relating to the area ‘under’ the skin
🔘 hypothermia: a condition where body temperature is ‘below normal’
🔘 hypoglycemia: abnormally low blood sugar — ‘under’ normal levels
🔘 hypothesis: a theory placed ‘under’ consideration or investigation
🔘 hypoactive: less active or ‘under’ the usual level of activity
🔘 hypodensity: having ‘lower’ density compared to surrounding areas
🔘 hypochondria: excessive worry about health, thinking something is wrong ‘under’ the surface
🔘 hypoxia: ‘under’ normal oxygen levels in the body tissues

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم derm
📌 این ریشه، معادل "skin" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "skin" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 dermatology: the study of ‘skin’ and its diseases
🔘 epidermis: the outer layer of ‘skin’
🔘 hypodermic: relating to the area beneath the ‘skin’
🔘 taxidermy: the art of preserving animal ‘skin’
🔘 dermatitis: inflammation of the ‘skin’
🔘 pachyderm: an animal with thick ‘skin’ ( e. g. , elephant, rhinoceros )
🔘 dermabrasion: a procedure to remove outer layers of ‘skin’
🔘 endoderm: the innermost layer of ‘skin’ in an embryo
🔘 ectoderm: the outermost layer of ‘skin’ in an embryo
🔘 mesoderm: the middle layer of ‘skin’ in an embryo
🔘 dermal: relating to the ‘skin’
🔘 dermatome: an instrument used for cutting ‘skin’
🔘 dermatoplasty: surgical repair of the ‘skin’
🔘 scleroderma: a condition causing hardening of the ‘skin’

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : hypodermis / hypodermic
✅️ صفت ( adjective ) : hypodermic
✅️ قید ( adverb ) : _
hypodermic ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: زیرپوستی
تعریف: مربوط به زیرپوست
زیرپوستی, تزریق زیرپوستی ( پزشکی )

بپرس