1. . . . that they open the door to deception and hypocrisy
. . . که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند
2. they caught the priest with the neighbor's wife in the closet, and his hypocrisy became apparent
کشیش را با زن همسایه در پستو گیر آوردند و ریای او آشکار شد.
3. He railed against hypocrisy and greed.
4. Dickens incarnated hypocrisy in his Uriah Heep.
[ترجمه گوگل]دیکنز ریاکاری را در اوریا هیپ خود تجسم داد
[ترجمه ترگمان]آقای هیپ هیپ، ریاکاری چارلز هیپ را در نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His recent comments savour of hypocrisy.
[ترجمه گوگل]نظرات اخیر او طعم ریاکاری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نظرات اخیر او حاکی از ریاکاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He called it "rank hypocrisy" that the government was now promoting equal rights.
[ترجمه گوگل]او این را "نفاق رتبه ای" خواند که دولت اکنون حقوق برابر را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]او آن را \"ریاکاری درجه\" نامید که دولت اکنون در حال ترویج حقوق برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I challenged him on the hypocrisy of his political attitudes.
[ترجمه گوگل]من او را به دلیل ریاکاری نگرش های سیاسی اش به چالش کشیدم
[ترجمه ترگمان]من او را در ریاکاری نگرش های سیاسی اش به چالش کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It's hypocrisy for them to pretend that they were shocked at the news.
[ترجمه گوگل]این ریاکاری است که آنها وانمود کنند که از این خبر شوکه شده اند
[ترجمه ترگمان]برای آن ها ریاکاری است که وانمود کنند که از شنیدن خبر یکه خورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He condemned the hypocrisy of those politicians who do one thing and say another.
[ترجمه گوگل]او ریاکاری آن سیاستمدارانی را که یک کار می کنند و چیز دیگری می گویند محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]او ریاکاری این سیاستمداران را که یک چیز را انجام می دهند و می گویند را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His behaviour does rather savour of hypocrisy.
[ترجمه گوگل]رفتار او بیشتر طعم ریاکاری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]رفتارش اندکی آمیخته با دورویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was capable of great dissimulation and hypocrisy.
[ترجمه گوگل]او قادر به تقلب و ریاکاری بسیار بود
[ترجمه ترگمان]او قادر به ریاکاری و ریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It would be sheer hypocrisy to pray for success, since I've never believed in God.
[ترجمه گوگل]دعا برای موفقیت، ریاکاری محض است، زیرا من هرگز به خدا ایمان نداشته ام
[ترجمه ترگمان]این ریاکاری محض است که برای موفقیت دعا کنیم، چون من هیچ وقت به خداوند اعتقاد نداشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He accused newspapers of hypocrisy in their treatment of the story.
[ترجمه گوگل]او روزنامه ها را در برخورد با این ماجرا به ریاکاری متهم کرد
[ترجمه ترگمان]او روزنامه ریاکاری را در رفتار آن ها نسبت به این داستان متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The whole thing reeks of hypocrisy.