1. A hypnotherapist will hypnotize you and will stop you from smoking.
[ترجمه گوگل]یک هیپنوتیزم شما را هیپنوتیزم می کند و شما را از کشیدن سیگار منع می کند
[ترجمه ترگمان]یه \"hypnotherapist\" تو رو هیپنوتیزم می کنه و جلوی سیگار کشیدن تو رو می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She hypnotize him into do thing against his own will.
[ترجمه گوگل]او را هیپنوتیزم می کند تا کاری را برخلاف میل خودش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او او را هیپنوتیزم می کند که خلاف میل خودش عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Davey sat as if hypnotized by the sound of Nick's voice.
[ترجمه گوگل]دیوی طوری نشست که انگار از صدای نیک هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه ترگمان]دیوی طوری نشست که انگار از صدای نیک هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's being hypnotized now.
5. The sleepwalker, unlike the hypnotized person, pays no attention to other people and does not take instructions.
[ترجمه گوگل]خوابگرد، بر خلاف فرد هیپنوتیزم شده، به افراد دیگر توجهی نمی کند و دستورات را نمی پذیرد
[ترجمه ترگمان]کسی که در خواب راه می رود، برخلاف شخص مسحور شده، توجهی به افراد دیگر نمی کند و دستورها را انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She agreed to be hypnotized to try to remember what had happened.
[ترجمه گوگل]او قبول کرد که هیپنوتیزم شود تا سعی کند آنچه را که اتفاق افتاده به خاطر بیاورد
[ترجمه ترگمان]او قبول کرد که هیپنوتیزم شده و سعی کند به یاد بیاورد چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She's hypnotizing to a little girl.
[ترجمه گوگل]او به یک دختر بچه هیپنوتیزم می کند
[ترجمه ترگمان]داره برای یه دختر کوچولو هیپنوتیزم می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She gazed down into the ocean, hypnotized by the swirling tide.
[ترجمه گوگل]او به اقیانوس خیره شد و از جزر و مد چرخش هیپنوتیزم شد
[ترجمه ترگمان]او به اقیانوس خیره شده بود و با جزر و مد دریا هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was hypnotized by her beauty.
10. I was hypnotized by his steely grey eyes.
[ترجمه گوگل]چشم های خاکستری پولادینش هیپنوتیزم شدم
[ترجمه ترگمان]من با چشمان خاکستری رنگ او هیپنوتیزم شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We were completely hypnotized by her performance of the Haydn.
[ترجمه گوگل]ما با اجرای هایدن او کاملاً هیپنوتیزم شدیم
[ترجمه ترگمان]ما کاملا با عملکرد او از هایدن هیپنوتیزم شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He's hypnotized by that black hair and that white face.
[ترجمه گوگل]او با آن موهای سیاه و آن صورت سفید هیپنوتیزم شده است
[ترجمه ترگمان]او با آن موهای سیاه و صورت سفید هیپنوتیزم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Computer really hypnotizes everybody,there are more and more netters now.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر واقعاً همه را هیپنوتیزم می کند، در حال حاضر نتترها بیشتر و بیشتر شده اند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر واقعا همه را کنترل می کند، در حال حاضر netters و more بیشتری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nazan agreed to be hypnotized to help him stop smoking.
[ترجمه گوگل]نازان پذیرفت که هیپنوتیزم شود تا به او کمک کند سیگار نکشد
[ترجمه ترگمان]Nazan قبول کرد که هیپنوتیزم شده و به او کمک کند سیگار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The crowd was hypnotized by Parker's effortless sax playing.
[ترجمه گوگل]جمعیت با ساکس نوازی بی دردسر پارکر هیپنوتیزم شدند
[ترجمه ترگمان]جمعیت به وسیله تلاش بی تقلا پارکر هیپنوتیزم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید