hypnotherapy

/ˌhɪpnoʊˈθerəpi//ˌhɪpnəʊˈθerəpi/

(پزشکی - روانپزشکی) درمان از راه هیپنوتیزم، خواب درمانی، طب معالجه امرا­ بوسیله خواب مغناطیسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: treatment of disorders or disease by hypnotism.

جمله های نمونه

1. Hypnotherapy can be useful in helping you give up smoking.
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم درمانی می تواند برای کمک به ترک سیگار مفید باشد
[ترجمه ترگمان]hypnotherapy می توانند برای کمک به ترک سیگار مفید باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hypnotherapy can be beneficial for those who wish to give up smoking or to lose weight.
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم درمانی می تواند برای کسانی که می خواهند سیگار را ترک کنند یا وزن کم کنند مفید باشد
[ترجمه ترگمان]hypnotherapy می توانند برای کسانی مفید باشند که می خواهند سیگار بکشند یا وزن کم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hypnotherapy can also help relieve profound feelings of disquiet or anxiety.
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم درمانی همچنین می تواند به تسکین احساسات عمیق اضطراب یا اضطراب کمک کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین بلبل می تواند به تسکین احساسات عمیق نا آرامی و اضطراب کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What are the benefits of hypnotherapy and is aromatherapy a way of totally relaxing after your gruelling experience?
[ترجمه گوگل]مزایای هیپنوتیزم درمانی چیست و آیا رایحه درمانی راهی برای آرامش کامل پس از تجربه طاقت فرسا است؟
[ترجمه ترگمان]مزایا و مزایای hypnotherapy چیست و بعد از تجربه خسته کننده شما به طور کامل استراحت می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rang Gloria for a hypnotherapy session.
[ترجمه گوگل]رنگ گلوریا برای یک جلسه هیپنوتیزم درمانی
[ترجمه ترگمان]گلوریا Gloria برای یک جلسه hypnotherapy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Psychotherapy and hypnotherapy are professional services, and they should not be attempted by amateurs.
[ترجمه گوگل]روان درمانی و هیپنوتراپی خدمات حرفه ای هستند و نباید توسط آماتور انجام شود
[ترجمه ترگمان]روان درمانی و hypnotherapy خدمات حرفه ای هستند و نباید توسط آماتورها اجرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All the questions so far have related to hypnotherapy in general - whether or not regression forms part of that treatment.
[ترجمه گوگل]تمام سؤالات تاکنون به طور کلی به هیپنوتیزم درمانی مربوط می شود - آیا رگرسیون بخشی از آن درمان است یا خیر
[ترجمه ترگمان]تمام سوالاتی که تاکنون به طور کلی به hypnotherapy مربوط است - چه یا نه، بخشی از آن درمان را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flabby therapeutics, musicotherapy, hypnotherapy is ill to bowel of functional sex stomach all have certain effect.
[ترجمه گوگل]درمان های شل و ول، موسیقی درمانی، هیپنوتیزم درمانی برای روده های جنسی عملکردی معده همه تأثیر خاصی دارند
[ترجمه ترگمان]Flabby therapeutics، musicotherapy، hypnotherapy بیمار تا روده سکس سالم داره، میتونه تاثیر خاصی داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Good material on the subjects of hypnosis and hypnotherapy, written by hypnotists.
[ترجمه گوگل]مطالب خوب در مورد موضوعات هیپنوتیزم و هیپنوتیزم، نوشته شده توسط هیپنوتیزورها
[ترجمه ترگمان]مطالب خوب در مورد موضوع هیپنوتیزم و hypnotherapy نوشته شده توسط hypnotists
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective: To compare the clinical efficacy of hypnotherapy and Alprazolam in the treatment of generalized anxiety disorder.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه اثربخشی بالینی هیپنوتیزم درمانی و آلپرازولام در درمان اختلال اضطراب فراگیر
[ترجمه ترگمان]هدف: مقایسه اثربخشی بالینی of و Alprazolam در درمان اختلال اضطراب عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hypnotherapy has struggled for scientific acceptance ever since Franz Mesmer claimed in the 18th century that he could cure all manner of ills with what he termed "animal magnetism".
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم درمانی از زمانی که فرانتس مسمر در قرن هجدهم ادعا کرد که می تواند هر نوع بیماری را با آنچه "مغناطیس حیوانی" می نامد درمان کند، برای پذیرش علمی تلاش کرده است
[ترجمه ترگمان]hypnotherapy از زمانی که فرانتس Mesmer در قرن ۱۸ ادعا کرده بود که می تواند همه نوع بیماری ها را با آنچه او \"مغناطیس حیوانات\" می نامد، درمان کند، برای پذیرش علمی دست و پنجه نرم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alternative medicine includes treatments such as acupuncture, homeopathy and hypnotherapy.
[ترجمه گوگل]طب جایگزین شامل درمان هایی مانند طب سوزنی، هومیوپاتی و هیپنوتیزم درمانی است
[ترجمه ترگمان]پزشکی جایگزین شامل درمانی مانند طب سوزنی، homeopathy و hypnotherapy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have had counselling, bereavement counselling, psychotherapy, drug therapy, and hypnotherapy.
[ترجمه گوگل]من مشاوره، مشاوره سوگ، روان درمانی، دارودرمانی و هیپنوتیزم درمانی داشته ام
[ترجمه ترگمان]من مشاوره، مشاور داغدیدگی، روان درمانی، درمان اعتیاد، و hypnotherapy داشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I took sleeping pills for the first month and then tried hypnotherapy to cure it.
[ترجمه گوگل]ماه اول قرص خواب مصرف کردم و سپس هیپنوتیزم درمانی را برای درمان آن امتحان کردم
[ترجمه ترگمان]من برای اولین ماه قرص خواب خوردم و بعد سعی کردم درمانش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• psychotherapy which uses hypnosis

پیشنهاد کاربران

بپرس