hypnosis

/hɪpˈnoʊsɪs//hɪpˈnəʊsɪs/

معنی: خواب هیپنوتیزم
معانی دیگر: هیپنوتیزم، خواب انگیخته، خواب مصنوعی، انگیخت خواب، خواب القایی، خواب در اثر تلقین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: hypnoses
(1) تعریف: an induced sleeplike condition characterized by increased susceptibility to suggestion.

(2) تعریف: the act of inducing this state.

جمله های نمونه

1. I decided to put him under hypnosis and ask him again.
[ترجمه محبوبه] تصمیم گرفتم او را هیپنوتیزم کنم و دوباره از او بپرسم
|
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم او را تحت هیپنوتیزم قرار دهم و دوباره از او بپرسم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم که او را هیپنوتیزم کنم و دوباره از او بپرسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Under deep hypnosis she remembered the traumatic events of that night.
[ترجمه گوگل]او تحت هیپنوتیزم عمیق وقایع دردناک آن شب را به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]او با هیپنوتیزم عمیقی وقایع آن شب را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mental disorders, drug use and hypnosis can all cause people to hallucinate.
[ترجمه گوگل]اختلالات روانی، مصرف مواد مخدر و هیپنوتیزم همگی می توانند باعث ایجاد توهم در افراد شوند
[ترجمه ترگمان]اختلالات روانی، مصرف مواد مخدر و هیپنوتیزم می تواند باعث شود که مردم به hallucinate دچار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She only remembered details of the accident under hypnosis .
[ترجمه گوگل]او فقط جزئیات تصادف را تحت هیپنوتیزم به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]او فقط جزئیات حادثه را در هیپنوتیزم به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. While under hypnosis, the victim was able to describe her attacker.
[ترجمه گوگل]در حالی که قربانی تحت هیپنوتیزم بود، توانست مهاجم خود را توصیف کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که در زمان هیپنوتیزم، قربانی می توانست مهاجم را توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Apparently, hypnosis was used therapeutically by the Romans.
[ترجمه گوگل]ظاهراً رومی ها از هیپنوتیزم برای درمان استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا هیپنوتیزم توسط رومی ها مورد استفاده قرار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hypnosis helped me give up smoking.
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم به من کمک کرد تا سیگار را ترک کنم
[ترجمه ترگمان]هیپنوتیزم به من کمک کرد که سیگار رو ترک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Patients under hypnosis pass into a trance - like state.
[ترجمه گوگل]بیماران تحت هیپنوتیزم به حالت خلسه می روند
[ترجمه ترگمان]بیماران تحت هیپنوتیزم به حالت خلسه مانند تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hypnosis is an altered state of consciousness .
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم یک حالت تغییر یافته هوشیاری است
[ترجمه ترگمان]Hypnosis حالت هوشیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He uses hypnosis as part of the treatment.
[ترجمه گوگل]او از هیپنوتیزم به عنوان بخشی از درمان استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از هیپنوتیزم به عنوان بخشی از درمان استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mass hypnosis, mass psychosis, as related to auto-suggestion.
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم انبوه، روان پریشی توده ای، در ارتباط با پیشنهاد خودکار
[ترجمه ترگمان]هیپنوتیزم جمعی، جنون جمعی، مربوط به پیشنهاد اتوموبیل سازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So the debate over the nature of hypnosis continued.
[ترجمه گوگل]بنابراین بحث بر سر ماهیت هیپنوتیزم ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]بنابراین بحث بر سر ماهیت هیپنوتیزم همچنان ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A person during hypnosis is so involved in fantasy and imagination that an apparently innocent question can actually create new memories.
[ترجمه گوگل]یک فرد در طول هیپنوتیزم آنقدر درگیر خیال و تخیل است که یک سوال به ظاهر بی گناه می تواند در واقع خاطرات جدیدی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]یک فرد در طول هیپنوتیزم به قدری درگیر فانتزی و تخیل است که یک سوال ظاهرا معصومانه می تواند باعث ایجاد خاطرات جدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Remember that hypnosis is not a party game to be practised by amateurs for the amusement of themselves or others.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که هیپنوتیزم یک بازی مهمانی نیست که توسط آماتورها برای سرگرمی خود یا دیگران انجام شود
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باش که هیپنوتیزم یک بازی گروهی نیست که برای سرگرمی خودشان یا دیگران تمرین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hypnosis should lead the player toward an independent ability to imagine desired outcomes without the need of external support.
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم باید بازیکن را به سمت یک توانایی مستقل برای تصور نتایج دلخواه بدون نیاز به حمایت خارجی سوق دهد
[ترجمه ترگمان]Hypnosis باید بازیگر را به سمت توانایی مستقلی هدایت کند تا نتایج مورد نظر را بدون نیاز به حمایت خارجی تصور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواب هیپنوتیزم (اسم)
hypnosis, hypnotic sleep

تخصصی

[روانپزشکی] هیپنوتیزم . یک پدیده روانی پیچیده است که آنرا حالت افزایش تمرکز موضعی و حساسیت و پذیرایی نسبت به تلقینات یک شخص دیگر تعریف کرده اند، هیپنوتیزم را حالت تغییر یافته هشیاری، حالت تجزیه ای، و مرحله ای از وا پس زدن نامیده اند.

انگلیسی به انگلیسی

• trance-like state which resembles sleep and is artificially induced (characterized by an increased susceptibility to suggestion)
hypnosis is the practice or skill of hypnotizing people.

پیشنهاد کاربران

خوابگری ( یک حالت ذهنی است که در آن توجه فرد بسیار متمرکز شده و به محرک های خارجی کمتر حساس است. در این حالت، فرد بیشتر به تلقینات هیپنوتیزور پاسخ می دهد ) .
[پزشکی] خواب واره: وضعیت خواب القایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : hypnotize
✅️ اسم ( noun ) : hypnosis / hypnotism / hypnotic
✅️ صفت ( adjective ) : hypnotic
✅️ قید ( adverb ) : hypnotically
hypnosis ( پزشکی )
واژه مصوب: خواب‏واره
تعریف: حالتی خواب‏مانند که فرد خواب‏کننده به شخص القا کند
هیپنوتیزم
القا خواب مصنوعی

بپرس