hyperventilation

/ˌhaɪpəˈventɪleɪʃən//ˌhaɪpəˈventɪleɪʃən/

(پزشکی - دمزنی تند و ژرف که میتواند موجب سرگیجه بشود) ژرف دمی، ژرف - تنددمی، پر نفسی، ژرف تنددمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: unusually rapid and deep breathing that causes a loss of carbon dioxide from the blood and can lead to dizziness or fainting.

جمله های نمونه

1. The symptoms of hyperventilation can mimic all the symptoms of anxiety and chronic stress.
[ترجمه گوگل]علائم هیپرونتیلاسیون می تواند تمام علائم اضطراب و استرس مزمن را تقلید کند
[ترجمه ترگمان]علایم of می توانند همه نشانه های اضطراب و استرس مزمن را تقلید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Several notable researchers are studying the effects of hyperventilation.
[ترجمه گوگل]چندین محقق برجسته در حال بررسی اثرات هیپرونتیلاسیون هستند
[ترجمه ترگمان]چندین محقق سرشناس در حال مطالعه تاثیرات of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hyperventilation can be caused by fear or panic.
[ترجمه گوگل]هیپرونتیلاسیون می تواند ناشی از ترس یا وحشت باشد
[ترجمه ترگمان]ترس و وحشت می تواند ناشی از ترس و وحشت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The most predictable compensation is the hyperventilation that occurs in simple metabolic acidosis.
[ترجمه گوگل]قابل پیش بینی ترین جبران، هیپرونتیلاسیون است که در اسیدوز متابولیک ساده رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]The جبران، hyperventilation است که در سیستم های متابولیک ساده رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hyperventilation and Anxiety Symptoms Symptoms of a panic attack initiated by adrenalin can never cause us to faint or be sick.
[ترجمه گوگل]هیپرونتیلاسیون و علائم اضطراب علائم حمله پانیک که توسط آدرنالین آغاز می شود هرگز نمی تواند باعث غش یا بیماری ما شود
[ترجمه ترگمان]نشانه های اضطراب و اضطراب نشانه های حمله وحشت ایجاد شده توسط آدرنالین نمی توانند باعث ضعف یا بیماری ما شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tetany may be triggered by hyperventilation or precipitated by vomiting or by pregnancy and lactation.
[ترجمه گوگل]کزاز ممکن است با هیپرونتیلاسیون یا استفراغ یا بارداری و شیردهی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]Tetany ممکن است توسط hyperventilation تحریک شود و یا با استفراغ و یا با حاملگی یا با شیر دادن تسریع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hyperventilation is a process of breathing rapidly, inhaling and exhaling from the chest rather than from the stomach.
[ترجمه گوگل]هایپرونتیلاسیون فرآیند تنفس سریع، دم و بازدم از قفسه سینه به جای از معده است
[ترجمه ترگمان]تنفس یک فرآیند تنفس سریع، دم و بازدم از سینه به جای شکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The importance of hyperventilation depends very much on your point of view.
[ترجمه گوگل]اهمیت هایپرونتیلاسیون بسیار به دیدگاه شما بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]اهمیت of بستگی به نقطه نظر شما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This might be a typical presentation of acute hyperventilation caused by rapid shallow breathing during moments of high anxiety.
[ترجمه گوگل]این ممکن است یک تظاهرات معمولی از هیپرونتیلاسیون حاد ناشی از تنفس سریع کم عمق در لحظات اضطراب زیاد باشد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک نمایش معمولی از hyperventilation حاد باشد که از تنفس سطحی سریع در طول لحظات اضطراب بالا ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Think of the vicious circle of hyperventilation.
[ترجمه گوگل]به دایره باطل هیپرونتیلاسیون فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به دایره شریر hyperventilation فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Those feelings, of course, increase the hyperventilation and add adrenaline into the mix.
[ترجمه گوگل]البته این احساسات تهویه هوا را افزایش می دهند و آدرنالین را به ترکیب اضافه می کنند
[ترجمه ترگمان]البته این احساسات، hyperventilation را افزایش داده و آدرنالین را به مخلوط اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hyperventilation sometimes accompanies these symptoms, producing breathlessness, chest pains, tingling in the toes and fingers, dizziness and fainting.
[ترجمه گوگل]هیپرونتیلاسیون گاهی اوقات با این علائم همراه است و باعث تنگی نفس، درد قفسه سینه، سوزن سوزن شدن انگشتان پا و انگشتان دست، سرگیجه و غش می شود
[ترجمه ترگمان]hyperventilation گاهی این نشانه ها را همراه می برند، تنگی نفس، درد سینه، لرزش انگشتان و انگشتان، سرگیجه و غش کردن را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hyperventilation brings on many sensations such as lightheadedness and tightness of the chest that occur during a panic attack.
[ترجمه گوگل]تهویه بیش از حد باعث ایجاد احساسات بسیاری مانند سبکی سر و سفتی قفسه سینه می شود که در هنگام حمله پانیک رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]hyperventilation احساسات بسیاری از قبیل lightheadedness و تنگی قفسه سینه را به ارمغان می آورد که در طی یک حمله عصبی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I felt my breathing gradually creeping toward hyperventilation as I approached the door.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن به در، احساس کردم نفسم به تدریج به سمت هوای بیش از حد می رود
[ترجمه ترگمان]همچنان که به در نزدیک می شدم، نفسم بند آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• condition characterized by excessively quick and deep breathing (medicine)

پیشنهاد کاربران

1a state in which there is an increased amount of air entering the pulmonary alveoli ( increased alveolar ventilation; see under ventilation ) . This results in reduction of carbon dioxide tension, eventually leading to alkalosis. See also hyperpnea, tachypnea, and hyperventilation syndrome.
...
[مشاهده متن کامل]

2abnormally prolonged, rapid, and deep breathing ( polypnea ) , frequently used as a test procedure in epilepsy and tetany.

هایپرونتیلیشن، تنفس غیرطبیعی سریع، پرنفسی
پرتهویه ای در پزشکی ریوی
تنفس عمیق و سریع
نفس نفس زدن

بپرس