hyperparathyroidism

جمله های نمونه

1. Frequently, following surgery for hyperparathyroidism, there is a transient interval of hypocalcemia, which can be symptomatic.
[ترجمه گوگل]اغلب، به دنبال جراحی برای هیپرپاراتیروئیدیسم، یک فاصله گذرا از هیپوکلسمی وجود دارد که می تواند علامتدار باشد
[ترجمه ترگمان]اغلب، بعد از عمل جراحی hyperparathyroidism، یک فاصله گذرا از hypocalcemia وجود دارد که می تواند نشانه آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Occasionally, primary hyperparathyroidism has been known to occur concurrently with a malignancy, but this is very rare.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه به طور همزمان با یک بدخیمی شناخته شده است، اما این بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، hyperparathyroidism اولیه به صورت همزمان با یک تومور رخ می دهد، اما این اتفاق بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All these patients exhibited biological stigmata of primary hyperparathyroidism.
[ترجمه گوگل]همه این بیماران کلاله بیولوژیکی هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]همه این بیماران stigmata بیولوژیکی of اولیه را به نمایش گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Therefore, as anticipated, hyperparathyroidism is regularly associated with hypophosphatemia, which is one of the diagnostic criteria of this disorder.
[ترجمه گوگل]بنابراین، همانطور که پیش بینی می شد، هیپرپاراتیروئیدیسم به طور منظم با هیپوفسفاتمی، که یکی از معیارهای تشخیصی این اختلال است، همراه است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همانطور که پیش بینی شده بود، hyperparathyroidism به طور منظم با hypophosphatemia مرتبط است، که یکی از معیارهای تشخیصی این اختلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hyperparathyroidism was ruled out by a serum parathyroid hormone assay.
[ترجمه گوگل]هیپرپاراتیروئیدیسم با سنجش سرمی هورمون پاراتیروئید رد شد
[ترجمه ترگمان]اف بی آی با آزمایش هورمون parathyroid رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such lesions are nowadays uncommon because hyperparathyroidism is treated before such lesions develop.
[ترجمه گوگل]چنین ضایعاتی امروزه غیر معمول هستند زیرا هیپرپاراتیروئیدیسم قبل از ایجاد چنین ضایعاتی درمان می شود
[ترجمه ترگمان]این ضایعات به این دلیل غیر معمول هستند که hyperparathyroidism قبل از این که چنین آسیب هایی تولید شود درمان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Among the 53 patients with secondary hyperparathyroidism, there were 39 cases of parathyroidal hyperplasia, 31 cases of nodosity thyroncus, 32 cases of lymphadenectasis.
[ترجمه گوگل]نتایج در میان 53 بیمار مبتلا به هیپرپاراتیروئیدیسم ثانویه، 39 مورد هیپرپلازی پاراتیروئید، 31 مورد تیرونک ندوزیته، 32 مورد لنفادنکتازی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نتایج بین ۵۳ بیمار با hyperparathyroidism ثانویه، ۳۹ مورد از parathyroidal hyperplasia، ۳۱ مورد of thyroncus، ۳۲ مورد lymphadenectasis وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If hyperparathyroidism lead to hypercalciuria, causing urinary tract stones.
[ترجمه گوگل]اگر هیپرپاراتیروئیدیسم منجر به هیپرکلسیوری شود و باعث ایجاد سنگ در دستگاه ادراری شود
[ترجمه ترگمان]اگر hyperparathyroidism به hypercalciuria منجر شود، باعث ایجاد سنگ ادراری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions Tertiary hyperparathyroidism may have already developed before kidney transplantation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری هیپرپاراتیروئیدیسم سوم ممکن است قبل از پیوند کلیه ایجاد شده باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در پیوند کلیه ممکن است قبل از پیوند کلیه توسعه داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hyperparathyroidism is overactivity of the parathyroid glands resulting in excess production of parathyroid hormone (PTH).
[ترجمه گوگل]هیپرپاراتیروئیدیسم فعالیت بیش از حد غدد پاراتیروئید است که منجر به تولید بیش از حد هورمون پاراتیروئید (PTH) می شود
[ترجمه ترگمان]Hyperparathyroidism یکی از غدد parathyroid است که منجر به تولید اضافی هورمون parathyroid می شود (PTH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hypercalcemia due to hyperparathyroidism or other metabolic disorders is recognized as a cause of neurological disturbances, including dementia and parkinsonism .
[ترجمه گوگل]هیپرکلسمی ناشی از هیپرپاراتیروئیدیسم یا سایر اختلالات متابولیک به عنوان علت اختلالات عصبی از جمله زوال عقل و پارکینسونیسم شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]Hypercalcemia ناشی از hyperparathyroidism یا دیگر اختلالات متابولیک به عنوان علت اختلالات عصبی از جمله جنون و جنون شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods: Using the morden nization nursing process primary hyperparathyroidism patients.
[ترجمه گوگل]روش کار: با استفاده از فرآیند پرستاری موردنیزاسیون بیماران مبتلا به هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از the nization nization برای بیماران hyperparathyroidism اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If hyperparathyroidism is present, removal of hyperplastic or adenomatous parathyroids is required.
[ترجمه گوگل]در صورت وجود هیپرپاراتیروئیدیسم، برداشتن پاراتیروئید هیپرپلاستیک یا آدنوماتوز لازم است
[ترجمه ترگمان]اگر hyperparathyroidism وجود داشته باشد، حذف of یا adenomatous parathyroids مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Context: The association between acute pancreatitis and primary hyperparathyroidism ( PHPT ) is controversial.
[ترجمه گوگل]زمینه: ارتباط بین پانکراتیت حاد و هیپرپاراتیروئیدیسم اولیه (PHPT) بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]زمینه: ارتباط بین pancreatitis حاد و hyperparathyroidism اولیه بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "Calcium malabsorption and secondary hyperparathyroidism may increase the risk for developing osteopenia, osteoporosis, and ultimately osteomalacia, " the authors write in a meeting abstract.
[ترجمه گوگل]نویسندگان در چکیده ای از نشست می نویسند: «سوء جذب کلسیم و هیپرپاراتیروئیدیسم ثانویه ممکن است خطر ابتلا به استئوپنی، پوکی استخوان و در نهایت استئومالاسی را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]نویسندگان در یک جلسه انتزاعی می نویسند: \"کلسیم malabsorption و hyperparathyroidism ثانویه ممکن است ریسک توسعه osteopenia، پوکی استخوان و در نهایت osteomalacia را افزایش دهند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• abnormally active parathyroid glands (medicine)

پیشنهاد کاربران

پاراتیروئید یعنی افزایش ترشح پاراتیروئید PTH در خون است. در این شرایط، استخوان مقادیر غیر عادی و فراوانی از کلسیم برای مقابله با ترشح زیاد پاراتیروئید انجام میدهد.
[پزشکی] پرکاری پاراتیروئید: فعالیت بیش از حد ( یک ) غده ی پاراتیروئید
پر کاری تروئید
پرکاری پاراتیروئید

بپرس