hyperopia

/ˌhaɪpəˈropiə//ˌhaɪpəˈropiə/

معنی: مرض دوربینی، دوربینی
معانی دیگر: hyper(metr)opia
ناخوشی دوربینی
(چشم پزشکی) دور بینی (بیشتر می گویند: farsightedness)، طب دوربینی، مر­ دوربینی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hyperopic (adj.)
• : تعریف: the condition of being able to focus the eyes on distant objects more clearly than on near ones; far-sightedness. (Cf. myopia.)

جمله های نمونه

1. To high myopia patients, the poet surgical hyperopia regressed more slowly with age.
[ترجمه گوگل]برای بیماران نزدیک بینی بالا، شاعر دوربینی با افزایش سن کندتر پسرفت می کرد
[ترجمه ترگمان]برای بیماران دارای بینی بالا، hyperopia جراحی به کندی با گذشت زمان پسرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hyperopia mirror's picture frame also has many fashion choices.
[ترجمه گوگل]قاب عکس آینه دوربینی نیز گزینه های مد زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]چارچوب تصویر آینه ای قابل انطباق نیز دارای گزینه های مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were 38 eyes with gentle hyperopia and 1 eye with moderate hyperopia.
[ترجمه گوگل]38 چشم با دوربینی خفیف و 1 چشم با دوربینی متوسط ​​بود
[ترجمه ترگمان]۳۸ چشم با hyperopia آرام و ۱ چشم با hyperopia متوسط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Myopia, hyperopia, and astigmatism are all caused by an imperfectly shaped eyeball, cornea, or lens.
[ترجمه گوگل]نزدیک بینی، دوربینی و آستیگماتیسم همگی به دلیل ناقص بودن کره چشم، قرنیه یا عدسی ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]Myopia، hyperopia و astigmatism همگی ناشی از یک کاسه چشم به شکل ناقص، قرنیه و یا لنز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Attention is being paid to the treatment of hyperopia ( presbyopia ) with laser thermokeratoplasty.
[ترجمه گوگل]توجه به درمان دوربینی (پیش‌بینی) با ترموکراتوپلاستی لیزری است
[ترجمه ترگمان]توجه به درمان of (presbyopia)با thermokeratoplasty لیزری پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective : To evaluate the effect of LASIK hyperopia.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر دوربینی لیزیک
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثر LASIK hyperopia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A thin hyperopia, moon disappeared covers fields, all his mountains, or hidden or in the moonlight.
[ترجمه گوگل]یک دوربین نازک، ماه ناپدید شده، مزارع، همه کوه‌هایش را می‌پوشاند، یا پنهان یا در نور مهتاب
[ترجمه ترگمان]در زیر نور مهتاب، ماه مه رقیق در زیر نور مهتاب ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hyperopia, or farsightedness, occurs when the shape of the eye is too short.
[ترجمه گوگل]دوربینی یا دوربینی زمانی اتفاق می افتد که شکل چشم خیلی کوتاه باشد
[ترجمه ترگمان]زمانی اتفاق می افتد که شکل چشم خیلی کوتاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the ripeness of myopia therapy, the hyperopia therapy becomes the focus.
[ترجمه گوگل]با بلوغ درمان نزدیک بینی، درمان دوربینی در کانون توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به the درمان myopia، روش درمانی hyperopia به کانون توجه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion:The misdiagnosis of pre- presbyopic manifest hyperopia not only affects visual performance but also causes psychological depression in patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: تشخیص اشتباه دوربینی آشکار پیش از پیرچشمی نه تنها بر عملکرد بینایی تأثیر می‌گذارد، بلکه باعث ایجاد افسردگی روانی در بیماران می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: The of قبل از presbyopic نه تنها بر عملکرد بصری تاثیر می گذارد بلکه موجب افسردگی روحی در بیماران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The reason that the pin-hole tested vision was lower than the refraction corrected vision was probably related with the high hyperopia and myopia.
[ترجمه گوگل]دلیل اینکه بینایی تست شده با سوراخ پین کمتر از دید اصلاح شده با انکسار بود احتمالاً با دوربینی بالا و نزدیک بینی مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]دلیل اینکه بینایی تست حفره کم تر از انکسار نور بود، احتمالا مربوط به بینی بالا و بینی myopia بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is safe to introduce PMMA disk united with bevelled mirror to co rrect hyperopia.
[ترجمه گوگل]معرفی دیسک PMMA همراه با آینه اریب برای تصحیح دوربینی بی خطر است
[ترجمه ترگمان]ارائه یک دیسک PMMA با آینه bevelled برای هم زیستی مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. ObjectiveTo investigate the characters of corneal anterior surfaces in children with hyperopia.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی خصوصیات سطوح قدامی قرنیه در کودکان مبتلا به دوربینی
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo، ویژگی های سطوح قدامی corneal در کودکان مبتلا به hyperopia را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The excimer laser refractive surgical instrument can be used to correct myopia, hyperopia astigmatism diopter.
[ترجمه گوگل]از ابزار جراحی انکساری لیزر اگزایمر می توان برای اصلاح نزدیک بینی، دیوپتر آستیگماتیسم دوربینی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]The لیزری excimer لیزری می تواند برای تصحیح myopia بینی، hyperopia astigmatism diopter مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective:To investigate the clinical features of pre- presbyopic manifest hyperopia and the negative influences of its misdiagnosis on the physical and mental health of patients.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های بالینی دوربینی آشکار پیش از پیرچشمی و تأثیرات منفی تشخیص نادرست آن بر سلامت جسمی و روانی بیماران
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی ویژگی های بالینی پیش از ظهور manifest و تاثیرات منفی of بر سلامت جسمی و روانی بیماران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرض دوربینی (اسم)
hypermetropia, hyperopia

دوربینی (اسم)
hypermetropia, hyperopia

انگلیسی به انگلیسی

• far-sightedness, ability to see distant objects more clearly than near ones

پیشنهاد کاربران

hyperopia ( پزشکی )
واژه مصوب: دوربینی
تعریف: نوعی اختلال در شکست نور که در آن پرتوهای موازی نور در کانونی واقع در پشت شبکیه تلاقی می‏کنند
بیماری دوربینی چشم
Far sighted ness

بپرس