hyperlink

/ˈhaɪpərlɪŋk//ˈhaɪpərlɪŋk/

ارتباط دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hyperlinked (adj.), hyperlink (vt.)
• : تعریف: text or an image on any web page that, when clicked on, causes another web page or another point on the same page to be displayed on the computer screen.

جمله های نمونه

1. The database is fully hyperlinked both within the database and to thousands of external links.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده به طور کامل هم در داخل پایگاه داده و هم به هزاران پیوند خارجی پیوند داده شده است
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده به طور کامل در داخل پایگاه داده و هم برای هزاران پیوند خارجی قابل استفاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We should encourage hyperlinks to each other's webpages.
[ترجمه گوگل]ما باید هایپرلینک ها را به صفحات وب یکدیگر تشویق کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید هایپر لینک را به صفحات وب یکدیگر تشویق کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cross-referenced hyperlinks allow you to view any reference with audio annotations.
[ترجمه گوگل]لینک های متقابل به شما امکان می دهند هر مرجعی را با حاشیه نویسی صوتی مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]هایپر لینک های Cross به شما این امکان را می دهند که هر مرجع با annotations صدا را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Click on the hyperlink.
[ترجمه گوگل]روی هایپرلینک کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]روی متن hyperlink کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hyperlink reference not valid., to start the ball rolling.
[ترجمه گوگل]مرجع ابرپیوند معتبر نیست, برای شروع حرکت توپ
[ترجمه ترگمان]مرجع Hyperlink معتبر نیست و شروع به چرخش توپ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hyperlink reference not valid., an experimental Internet service provider.
[ترجمه گوگل]مرجع ابرپیوند معتبر نیست, یک ارائه دهنده خدمات اینترنتی آزمایشی
[ترجمه ترگمان]مرجع Hyperlink معتبر نیست یک ارایه دهنده خدمات اینترنتی آزمایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This must be done before you create your hyperlinks.
[ترجمه گوگل]این باید قبل از ایجاد هایپرلینک های خود انجام شود
[ترجمه ترگمان]این باید انجام بشه قبل از اینکه hyperlinks رو خلق کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bright blue hyperlinks. Pretty pictures.
[ترجمه گوگل]هایپرلینک های آبی روشن تصاویر زیبا
[ترجمه ترگمان]چشمان آبی روشن عکس قشنگیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This text is a hyperlink. Its color may be changed using the Color Scheme dialog.
[ترجمه گوگل]این متن یک لینک است رنگ آن را می توان با استفاده از گفتگوی طرح رنگ تغییر داد
[ترجمه ترگمان]این متن یک هایپر لینک است رنگ آن ممکن است با استفاده از دیالوگ باکس Color تغییر داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to the Directive, a hyperlink in a web site linking to a dependent web site can be considered a commercial communication.
[ترجمه گوگل]بر اساس این دستورالعمل، یک لینک در یک وب سایت که به یک وب سایت وابسته پیوند می یابد، می تواند یک ارتباط تجاری در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]براساس این دستورالعمل، یک هایپر لینک در وب سایت که به وب سایت وابسته ارتباط دارد را می توان یک ارتباط تجاری در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Invalid Hyperlink. You must specify an address or sub - address.
[ترجمه گوگل]هایپرلینک نامعتبر است شما باید یک آدرس یا آدرس فرعی را مشخص کنید
[ترجمه ترگمان]Hyperlink نامعتبر شما باید آدرس و یا آدرس زیر را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Among various hyperlink analysis methods, HITS ( Hyperlink - Induced Topic Search ) algorithm is used most widely.
[ترجمه گوگل]در بین روش های مختلف تجزیه و تحلیل هایپرلینک، الگوریتم HITS (Hyperlink - Induced Topic Search) بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]در میان روش های آنالیز hyperlink گوناگون، الگوریتم جستجوی موضوع (Hyperlink - Induced)به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Click on the Link hyperlink in the Actions description.
[ترجمه گوگل]روی لینک لینک در توضیحات Actions کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]روی لینک لینک لینک در شرح اعمال کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Occurs when the user clicks on the hyperlink section of the label.
[ترجمه گوگل]زمانی اتفاق می‌افتد که کاربر بر روی بخش پیوند برچسب کلیک می‌کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که کاربر روی بخش هایپر لینک برچسب کلیک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "Civilian" users are comfortable selecting a hyperlink to such a desktop display, or entering the URL in their browsers' address field.
[ترجمه گوگل]کاربران "غیرنظامی" به راحتی می توانند یک لینک به چنین صفحه نمایش دسکتاپ را انتخاب کنند یا URL را در قسمت آدرس مرورگر خود وارد کنند
[ترجمه ترگمان]\" کاربران غیر نظامیان برای انتخاب یک هایپر لینک در چنین صفحه نمایش رومیزی راحت هستند، و یا ورود به نشانی اینترنتی را در زمینه نشانی browsers وارد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] ابر پیوند

انگلیسی به انگلیسی

• part of a hypertext document which leads a user to another hypertext document (computers)

پیشنهاد کاربران

A hyperlink is a word, phrase, or image that you can click on to jump to a different webpage or section within the same webpage. It is often highlighted or underlined to indicate its clickable nature.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه، عبارت یا تصویری است که می توانید روی آن کلیک کنید تا به صفحه وب یا بخش دیگری در همان صفحه وب بروید.
اغلب برای نشان دادن ماهیت قابل کلیک آن، برجسته یا زیر خط کشیده می شود.
*** اَبَر پیوند که به کوتاهی پیوند ( Link ) نیز گفته می شود، در علوم کامپیوتر، پیوندی است در یک سند به سندی دیگر. به متن همراه ابر پیوند، ابر متن گفته می شود. متنی که از آن پیوند انجام شده است انکر تکست ( متن لینک ) نامیده می شود.
هدف یک پیوندک یا خود سند مورد تقاضا یا جایی است که آن سند در آن وجود دارد. نحوه استفاده از یک ابر پیوند کلیک یا لمس آن است. امروزه شایع ترین شکل استفاده از ابر پیوند در صفحات وب است اما ابر پیوند غیر از وب در جای های دیگر نیز کاربرد دارد.
مثال؛
To learn more about this topic, click on the hyperlink.
In a blog post, the author might include a hyperlink to a related article, saying, “For further reading, check out this hyperlink. ”
When discussing website design, a web developer might explain, “Using descriptive anchor text for your hyperlinks can improve user experience and SEO. ”

hyperlink
hyperlink ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اَبَرپیوند
تعریف: نوعی پیوند که روی کلمات و اَشکال یک صفحۀ وب در نظر گرفته می‏شود و به خواننده امکان می‏دهد که به سادگی از یک صفحه به صفحۀ دیگر برود
کلان پیوند، پیوند کلان
اَبَر پیوند، پیوَندَک، فراپیوند، هایپرلینک
ابر اتصال، عبور سریع، پرتابگر، آورنده، فوق وصل، فراسرعت ارتباط

بپرس