hyperglycemia


معنی: ازدیاد قند خون
معانی دیگر: (وجود مقدار بیش از حد قند در خون) پر قند خونی، طب ازدیاد قند خون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hyperglycemic (adj.)
• : تعریف: an abnormally high blood glucose concentration.

جمله های نمونه

1. Results: The hyperglycemia of diabetes could be corrected by intensive insulin pump within 3~5 days.
[ترجمه گوگل]يافته ها: هيپرگليسمي ديابت را مي توان با پمپ انسولين فشرده طي 3 تا 5 روز اصلاح كرد
[ترجمه ترگمان]نتایج: The دیابت می تواند با پمپ فشرده انسولین در عرض ۳۵ روز اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A mid-aged male patient manifested hyperglycemia, severe hypokalemia, weight loss, thin skin, round face and psychoneurotic symptoms without hypertension.
[ترجمه گوگل]یک بیمار مرد میانسال هیپرگلیسمی، هیپوکالمی شدید، کاهش وزن، پوست نازک، صورت گرد و علائم روان عصبی بدون فشار خون را نشان داد
[ترجمه ترگمان]یک بیمار در میانه سال hyperglycemia، hypokalemia شدید، کاهش وزن، پوست لاغر، صورت گرد و علائم psychoneurotic بدون فشار خون را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is caused in part by prolonged hyperglycemia (high blood sugar) and results in dysfunction of one or both tibial nerves and a plantigrade stance (down on the hocks).
[ترجمه گوگل]این تا حدی به دلیل هیپرگلیسمی طولانی مدت (قند خون بالا) ایجاد می شود و منجر به اختلال عملکرد یک یا هر دو عصب تیبیا و وضعیت پلانتی گرید (پایین بر روی هاک) می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری در بخشی از hyperglycemia طولانی (قند خون بالا)ایجاد می شود و منجر به اختلال عملکرد یک یا هر دو عصب tibial و یک موضع plantigrade (در hocks)می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Does hyperglycemia evolve from normoglycemia gradually over time or as a step increase?
[ترجمه گوگل]آیا هیپرگلیسمی از نرموگلیسمی به تدریج در طول زمان ایجاد می شود یا به صورت پله ای افزایش می یابد؟
[ترجمه ترگمان]آیا hyperglycemia به تدریج در طول زمان یا به عنوان یک افزایش تدریجی رشد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, the relationship between the degree of hyperglycemia and cognitive status remains unclear.
[ترجمه گوگل]با این حال، رابطه بین درجه هیپرگلیسمی و وضعیت شناختی نامشخص است
[ترجمه ترگمان]با این حال، رابطه بین درجه of و وضعیت شناختی هنوز مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polyphagia may accompany symptoms of hyperglycemia but is not typically a primary patient concern.
[ترجمه گوگل]پلی فاژی ممکن است با علائم هیپرگلیسمی همراه باشد اما به طور معمول نگرانی اولیه بیمار نیست
[ترجمه ترگمان]Polyphagia ممکن است علایم افسردگی را همراه داشته باشند اما معمولا یک نگرانی اولیه بیمار نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The effects of hyperglycemia on calcium load and cyclic AMP content in skeletal muscle may accord with its anti-insulin action, which may be involved in the mechanism of glucose toxicity.
[ترجمه گوگل]اثرات هیپرگلیسمی بر بار کلسیم و محتوای AMP حلقوی در عضله اسکلتی ممکن است با عملکرد ضد انسولین آن مطابقت داشته باشد، که ممکن است در مکانیسم سمیت گلوکز نقش داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اثرات of بر روی بار کلسیم و محتوای چرخه ای AMP در ماهیچه اسکلتی ممکن است با اقدام ضد انسولین آن مطابقت داشته باشد که ممکن است در مکانیزم سمیت گلوکز دخالت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Findings typically include persistent hyperglycemia (elevated blood sugar) and glucosuria (glucose in the urine). Often, ketones are present in the urine or blood.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها معمولاً شامل هیپرگلیسمی مداوم (افزایش قند خون) و گلوکوزوری (گلوکز در ادرار) است اغلب، کتون ها در ادرار یا خون وجود دارند
[ترجمه ترگمان]یافته ها معمولا شامل hyperglycemia مداوم (قند خون بالا)و glucosuria (گلوکز در ادرار)هستند اغلب، کتون ها در ادرار یا خون وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's used the diagnoses and treadment of infant's hyperglycemia and decompensation of powdered sugar.
[ترجمه گوگل]برای تشخیص و درمان هیپرگلیسمی نوزادان و جبران پودر قند استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از تشخیص ها و treadment hyperglycemia نوزاد و decompensation پودر شکر استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, stress-induced hyperglycemia does not usually result in glucosuria (elevated urine glucose).
[ترجمه گوگل]با این حال، هیپرگلیسمی ناشی از استرس معمولاً منجر به گلوکوزوری (افزایش گلوکز ادرار) نمی شود
[ترجمه ترگمان]اما، ناشی از فشار معمولا منجر به glucosuria (گلوکز بالا)نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hyperglycemia can affect liquid balance and decrease immune function, and promote inflammation.
[ترجمه گوگل]هایپرگلیسمی می تواند بر تعادل مایعات تأثیر بگذارد و عملکرد ایمنی را کاهش دهد و التهاب را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]hyperglycemia می توانند بر تعادل مایع تاثیر بگذارند و عملکرد سیستم ایمنی را کاهش داده و التهاب را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To investigate the correlation between hyperpressure hyperlipemia and hyperglycemia on effect of cardio-cerebrovascular disorders in morbidity.
[ترجمه گوگل]بررسی ارتباط هیپرلیپمی فشار خون و هیپرگلیسمی بر تأثیر اختلالات قلبی عروقی در عوارض
[ترجمه ترگمان]برای بررسی رابطه بین hyperpressure hyperlipemia و hyperglycemia بر روی اثرات اختلالات قلبی - cerebrovascular در morbidity
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods Hyperglycemia model was established by intravenous injection of streptozocin in SD rats.
[ترجمه گوگل]MethodsHyperglycemia با تزریق داخل وریدی استرپتوزوسین در موش SD ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش هایی برای مدل hyperglycemia توسط تزریق وریدی of در موش های SD ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective: To study the effects of vanadyl sulfate on hyperglycemia and hyperlipidemia of diabetic rats and discuss its possible mechanism.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور بررسی اثرات وانادیل سولفات بر افزایش قند خون و چربی خون موش های صحرایی دیابتی و بحث در مورد مکانیسم احتمالی آن
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثرات سولفات vanadyl بر روی hyperglycemia و hyperlipidemia موش های دیابتی و بررسی مکانیسم احتمالی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Critique:Oral prednisone is the safest agent for this patient and is very effective in suppressing acute gouty inflammation, even though it may transiently further exacerbate his hyperglycemia.
[ترجمه گوگل]نقد: پردنیزون خوراکی ایمن ترین دارو برای این بیمار است و در سرکوب التهاب حاد نقرس بسیار موثر است، حتی اگر به طور گذرا هیپرگلیسمی او را تشدید کند
[ترجمه ترگمان]نقد: اورال prednisone امن ترین عامل برای این بیمار است و در سرکوب التهاب ریوی شدید موثر است، با اینکه ممکن است برای مدت کوتاهی hyperglycemia را وخیم تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازدیاد قند خون (اسم)
hyperglycemia

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) abnormally high level of blood sugar (associated with diabetes)

پیشنهاد کاربران

بیش قند خونی
گلوکز خون بالا
پرگلوکزی
[پزشکی] قندخون بالا
قند خون بالا

بپرس