1. This stage is visually similar to reactive hyperemia seen in skin after prolonged application of pressure.
[ترجمه MryM] این مرحله از نظر بصری شبیه خون انباشتگی مشاهده شده در پوست است که پس از کاربرد طولانی مدت فشار بوجود می آید.|
[ترجمه گوگل]این مرحله از نظر بصری شبیه پرخونی واکنشی است که پس از اعمال فشار طولانی مدت در پوست مشاهده می شود[ترجمه ترگمان]این مرحله به صورت بصری شبیه به hyperemia واکنشی است که بعد از اعمال فشار طولانی مدت در پوست دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There are marginal hyperemia and pain, itching, burning sensation as symptoms.
[ترجمه گوگل]پرخونی حاشیه ای و درد، خارش، احساس سوزش به عنوان علائم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]There حاشیه ای و درد، خارش، احساس سوزش به عنوان نشانه های وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]There حاشیه ای و درد، خارش، احساس سوزش به عنوان نشانه های وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There are epiphora, conjunctival hyperemia. Press the area of the dacryocystitis there is mucous or mucopurulent secretion flowing out from the lacrimal punctum. . .
[ترجمه گوگل]اپی فورا، پرخونی ملتحمه وجود دارد ناحیه داکریوسیستیت را فشار دهید، ترشحات مخاطی یا مخاطی چرکی از نقطه اشکی خارج می شود
[ترجمه ترگمان]There، conjunctival hyperemia این ناحیه of را فشار دهید، mucous یا ترشح mucopurulent که از گونه اشکی به بیرون جاری می شوند را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]There، conjunctival hyperemia این ناحیه of را فشار دهید، mucous یا ترشح mucopurulent که از گونه اشکی به بیرون جاری می شوند را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The characteristic changes at necropsy were swelling, hyperemia, hemorrhage and atrophy of proventriculus papillae and with mucus on the surface of papillae.
[ترجمه گوگل]تغییرات مشخصه در کالبدگشایی تورم، پرخونی، خونریزی و آتروفی پروونتریکولوس پاپیلا و همراه با موکوس در سطح پاپیلا بود
[ترجمه ترگمان]تغییرات مشخصه در necropsy، ورم، خونریزی، خونریزی و لاغر شدن proventriculus papillae و خلط روی سطح of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تغییرات مشخصه در necropsy، ورم، خونریزی، خونریزی و لاغر شدن proventriculus papillae و خلط روی سطح of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The small intestinal mucosa demonstrates marked hyperemia as a result of ischemic enteritis.
[ترجمه گوگل]مخاط روده کوچک پرخونی مشخص را در نتیجه انتریت ایسکمیک نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]The روده کوچک مخاط نشان hyperemia را به عنوان نتیجه ای از ischemic enteritis نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The روده کوچک مخاط نشان hyperemia را به عنوان نتیجه ای از ischemic enteritis نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Check you then vaginal mucosa hyperemia, serious have scattered in bleeding after vault spots, how quantity leucorrhea, a gray, mucomembranous thin liquid or yellow-green purulent, often show bubbles.
[ترجمه گوگل]بررسی کنید، سپس پرخونی مخاط واژن، خونریزی شدید پس از لکههای خرک، میزان لکوره، مایع رقیق خاکستری، غشایی مخاطی یا چرکی زرد-سبز، اغلب حباب نشان میدهند
[ترجمه ترگمان]سپس شما را کنترل کنید، mucosa مخاط مخاط، جدی در خونریزی بعد از لکه های طاق پخش شده اند، چه مقدار leucorrhea، یک مایع خاکستری، یا سبز - سبز، اغلب حباب ها را نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس شما را کنترل کنید، mucosa مخاط مخاط، جدی در خونریزی بعد از لکه های طاق پخش شده اند، چه مقدار leucorrhea، یک مایع خاکستری، یا سبز - سبز، اغلب حباب ها را نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Esophagus mucous hyperemia was found in 3 patients.
[ترجمه گوگل]پرخونی مخاطی مری در 3 بیمار مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]esophagus mucous hyperemia در ۳ بیمار یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]esophagus mucous hyperemia در ۳ بیمار یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The most common complications were conjunctival hyperemia and anterior chamber reaction, which diminished within 2 weeks.
[ترجمه گوگل]شایع ترین عوارض پرخونی ملتحمه و واکنش محفظه قدامی بود که در عرض 2 هفته کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]رایج ترین پیچیدگی ها عبارتند از conjunctival hyperemia و واکنش اتاق جلویی، که در عرض ۲ هفته کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رایج ترین پیچیدگی ها عبارتند از conjunctival hyperemia و واکنش اتاق جلویی، که در عرض ۲ هفته کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Grossly (gastroscopy): lesions were multifocal or diffuse, hyperemia, edema on mucosa appearing darkly red . Petechial hemorrhage or erosion were seen, occasionally yellow-white mucous exudate.
[ترجمه گوگل]شدید (گاستروسکوپی): ضایعات چند کانونی یا منتشر، پرخونی، ادم در مخاط به رنگ قرمز تیره بود خونریزی یا فرسایش پتشیال، گاهاً ترشح مخاطی زرد مایل به سفید مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]grossly (gastroscopy): ضایعات were یا diffuse، hyperemia، ادم هنگام مخاط به رنگ قرمز هستند خونریزی و یا فرسایش شدید دیده می شدند و گاهی اوقات yellow زرد رنگ دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]grossly (gastroscopy): ضایعات were یا diffuse، hyperemia، ادم هنگام مخاط به رنگ قرمز هستند خونریزی و یا فرسایش شدید دیده می شدند و گاهی اوقات yellow زرد رنگ دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Signs: ocular ciliary hyperemia and punctate corneal erosion in eyes, diffuse corneal opacity in 6 eyes, corneal stromal infiltration in 1 eye.
[ترجمه گوگل]علائم: پرخونی مژگانی چشم و فرسایش نقطهای قرنیه در چشم، تیرگی منتشر قرنیه در 6 چشم، انفیلتراسیون استرومایی قرنیه در 1 چشم
[ترجمه ترگمان]علائم: ocular ciliary hyperemia و punctate corneal فرسایش در چشم ها، diffuse corneal corneal در چشم های ۶، corneal stromal stromal در چشم ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علائم: ocular ciliary hyperemia و punctate corneal فرسایش در چشم ها، diffuse corneal corneal در چشم های ۶، corneal stromal stromal در چشم ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To master concept, causes, pathologic changes, and effects to body of hyperemia and congestion.
[ترجمه گوگل]تسلط بر مفهوم، علل، تغییرات پاتولوژیک و اثرات بر بدن پرخونی و احتقان
[ترجمه ترگمان]برای مفهوم اصلی، علل، changes، و اثرات به بدنه of و تراکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مفهوم اصلی، علل، changes، و اثرات به بدنه of و تراکم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Tan - yellow plaques are seen in the lower esophagus, along with mucosal hyperemia.
[ترجمه گوگل]پلاک های برنزه - زرد در قسمت تحتانی مری همراه با پرخونی مخاطی دیده می شود
[ترجمه ترگمان]plaques زرد در مری کم تر دیده می شوند، همراه با mucosal hyperemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]plaques زرد در مری کم تر دیده می شوند، همراه با mucosal hyperemia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The other manifestations included changes of the limbs, bulbar conjunctiva hyperemia, lesion of oral mucous membrane, erythra, deradenoncus and coronary arteriectasis.
[ترجمه گوگل]سایر تظاهرات شامل تغییرات اندام ها، پرخونی ملتحمه پیازی، ضایعه مخاط دهان، اریترا، درادنونکوس و شریان های کرونر بود
[ترجمه ترگمان]دیگر انواع تظاهرات شامل تغییر شکل اندام ها، bulbar conjunctiva hyperemia، lesion غشا مخاطی، erythra، deradenoncus و arteriectasis coronary است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیگر انواع تظاهرات شامل تغییر شکل اندام ها، bulbar conjunctiva hyperemia، lesion غشا مخاطی، erythra، deradenoncus و arteriectasis coronary است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The ulcer is shallow and sharply demarcated, with surrounding hyperemia.
[ترجمه گوگل]زخم کم عمق و به شدت مشخص است، با پرخونی اطراف
[ترجمه ترگمان]زخم سطحی است و به شدت مشخص شده است، با hyperemia اطراف آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زخم سطحی است و به شدت مشخص شده است، با hyperemia اطراف آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید