hyperbolize


معنی: گزافه گویی کردن، اغراق گفتن، بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
معانی دیگر: گزافه کاری کردن، گزافه پردازی کردن، لاف و گزاف به کار بردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hyperbolizes, hyperbolizing, hyperbolized
• : تعریف: to use hyperbole or exaggeration in speaking or writing.
مشابه: exaggerate
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express with exaggeration or hyperbole.
مشابه: exaggerate, overstate

- She hyperbolizes her son's accomplishments.
[ترجمه گوگل] او دستاوردهای پسرش را بیش از حد بیان می کند
[ترجمه ترگمان] او موفقیت های پسرش را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گزافه گویی کردن (فعل)
exaggerate, overstate, hyperbolize, rodomontade

اغراق گفتن (فعل)
extol, hyperbolize

بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن (فعل)
hyperbolize

انگلیسی به انگلیسی

• exaggerate, overstate, embellish the truth

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
اغراق کردن / بزرگ نمایی کردن / آب وتاب دادن / از حد گذروندن
در زبان محاوره ای:
زیادی شلوغش کرد، قضیه رو گنده کرد، خیلی بزرگش کرد
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( بیانی – ادبی ) :**
استفاده از اغراق در گفتار یا نوشتار برای تأکید یا اثرگذاری بیشتر
مثال: The speaker hyperbolized the risks to make the audience pay attention.
سخنران برای جلب توجه مخاطب، خطرات رو اغراق آمیز بیان کرد.
2. ** ( انتقادی – منفی ) :**
بیان چیزی به صورت بیش ازحد یا غیرواقعی، طوری که از واقعیت فاصله بگیره
مثال: Don’t hyperbolize your achievements—it sounds arrogant.
دستاورد هات رو زیادی بزرگ نکن—حالت خودشیفتگی پیدا می کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
exaggerate – overstate – dramatize – amplify – blow up – magnify

✍ توضیح: To exaggerate or overstate something excessively 🤯📢
🔍 مترادف: Exaggerate
✅ مثال: The journalist was accused of trying to hyperbolize the severity of the situation to attract more readers.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : hyperbolize
✅️ اسم ( noun ) : hyperbole
✅️ صفت ( adjective ) : hyperbolic
✅️ قید ( adverb ) : _