hydroplane

/ˈhaɪdrəpleɪn//ˈhaɪdrəpleɪn/

معنی: هواپیمای دریایی
معانی دیگر: (کشتی یا قایق) آباله دار، آب باله دار (رجوع شود به: hydrofoil)، کشتی اسکی دار، رجوع شود به: seaplane، آباله ی هواپیما (که آنرا قادر می کند برآب فرود آید)، (سکان افقی که موجب فرورفتن یا بالا آمدن زیردریایی می شود) باله ی زیردریایی، (کشتی آباله دار را) راندن، سوار شدن، هواپیمایی که بر روی دریا نشسته ویا از روی دریاپرواز کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a light, fast motorboat that at high speeds skims the water with only the rear part of the hull touching the surface.

(2) تعریف: an airplane equipped to land on water; seaplane.

(3) تعریف: a hydrofoil vessel.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hydroplanes, hydroplaning, hydroplaned
(1) تعریف: to ride in a hydroplane.

(2) تعریف: to skim a watery surface in the manner of a hydroplane, as a speeding automobile on a wet road.
مشابه: plane

جمله های نمونه

1. It's easy to hydroplane to the island.
[ترجمه گوگل]رسیدن به جزیره با هواپیمای آبی آسان است
[ترجمه ترگمان]سوار شدن به جزیره آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A hydroplane navigated over the lake.
[ترجمه گوگل]یک هواپیمای آبی بر فراز دریاچه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]یک هواپیما سوار بر روی دریاچه حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He saw many dragonflies hydroplane.
[ترجمه گوگل]او سنجاقک های زیادی را هواپیمای آبی دید
[ترجمه ترگمان]او تعداد زیادی هواپیمای hydroplane را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The museum houses a replica of the jet hydroplane that broke the record.
[ترجمه گوگل]در این موزه ماکتی از هواپیمای آبی جت که رکورد را شکست
[ترجمه ترگمان]این موزه کپی هواپیمای جت jet است که رکورد را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The designer of marine aircraft demonstrated his newest hydroplane.
[ترجمه گوگل]طراح هواپیماهای دریایی جدیدترین هواپیمای آبی خود را به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]طراح هواپیماهای دریایی جدیدترین hydroplane را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. " And don't forget we're going up in the hydroplane to - morrow morning, at nine o'clock. "
[ترجمه گوگل]و فراموش نکنید که فردا صبح ساعت 9 با هواپیمای آبی می رویم
[ترجمه ترگمان]و فراموش نکنید که فردا صبح سوار هواپیما میشیم، ساعت نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And do not forget we're going up in the hydroplane to - morrow morning, at nine o'clock.
[ترجمه گوگل]و فراموش نکنید که فردا صبح ساعت 9 با هواپیمای آبی بالا می رویم
[ترجمه ترگمان]و فراموش نکنید که فردا صبح سوار هواپیما میشیم، ساعت نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هواپیمای دریایی (اسم)
floatplane, seaplane, hydroplane

انگلیسی به انگلیسی

• light motorboat designed to skim above the water at high speeds with only the rear part of its hull touching the water; seaplane; vessel equipped with hydrofoils
a hydroplane is a speedboat which rises out of the water when it is travelling fast.
when a speedboat hydroplanes, it travels forward quickly, rising slightly out of the water.

پیشنهاد کاربران

پدیده هیدروپلنینگ که اغلب در اروپا و آسیا آکواپلنینگ ( aquaplaning ) نامیده می شود هنگامی رخ می دهد که آب بر جای مانده بر روی سطح جاده جلو تایر خودرو شما انباشته می شود به گونه ای که می تواند وزن خودرو شما را بر روی خودش تحمل کند و در نهایت منجر به منحرف کردن خودروی شما از مسیر اصلی خود باشد.

بپرس