hydraulically


از روی علم اب رسانی، با علم استفاده از فشار اب یا نیروی اب

جمله های نمونه

1. A firm in Maidenhead designed an hydraulically operated bar stool with a large base housing a compressed air tank.
[ترجمه گوگل]یک شرکت در Maidenhead یک چهارپایه میله ای با عملکرد هیدرولیکی با پایه بزرگی که مخزن هوای فشرده را در خود جای می دهد، طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]یک شرکت در Maidenhead یک چهارپایه طراحی هیدرولیکی با پایه بزرگ و یک مخزن هوای فشرده طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In traditional study on hydraulically expanded tube-to-tubesheet joints, the methods used, whether theoretical or experimental, all have some limitations.
[ترجمه گوگل]در مطالعه سنتی بر روی اتصالات لوله به ورق لوله به روش هیدرولیکی منبسط شده، روش‌های مورد استفاده، چه نظری و چه تجربی، همگی دارای محدودیت‌هایی هستند
[ترجمه ترگمان]در مطالعه سنتی بر روی hydraulically گسترش یافته لوله به to، روش های مورد استفاده، چه نظری و چه تجربی، همگی دارای محدودیت هایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cracking condition of hydraulically controlled check valve in locking circuit is studied via problems encountered in practice and a method for correct selection is presented.
[ترجمه گوگل]وضعیت ترک خوردگی شیر چک کنترل شده هیدرولیکی در مدار قفل از طریق مشکلاتی که در عمل با آن مواجه می‌شوند مورد مطالعه قرار گرفته و روشی برای انتخاب صحیح ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]شرایط شکستن دریچه کنترل کنترل هیدرولیکی در قفل قفل، از طریق مشکلاتی که در عمل با آن مواجه هستند مورد مطالعه قرار می گیرد و روشی برای انتخاب صحیح ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A mechanical device operated electrically, hydraulically, pneumatically or mechanically for transmitting motion between components.
[ترجمه گوگل]یک وسیله مکانیکی که به صورت الکتریکی، هیدرولیکی، پنوماتیکی یا مکانیکی برای انتقال حرکت بین قطعات کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه مکانیکی به طور الکتریکی، هیدرولیکی، pneumatically یا مکانیکی برای انتقال حرکت بین اجزا عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. ACTUATOR A mechanical device operated electrically, hydraulically, pneumatically or mechanically for transmitting motion between components.
[ترجمه گوگل]ACTUATOR یک وسیله مکانیکی است که به صورت الکتریکی، هیدرولیکی، پنوماتیکی یا مکانیکی برای انتقال حرکت بین قطعات کار می کند
[ترجمه ترگمان]ACTUATOR یک دستگاه مکانیکی به طور الکتریکی، هیدرولیکی، pneumatically یا مکانیکی برای انتقال حرکت بین اجزا عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Clutches and gearbox units are operated hydraulically.
[ترجمه گوگل]کلاچ ها و واحدهای گیربکس به صورت هیدرولیکی کار می کنند
[ترجمه ترگمان]واحدهای gearbox و جعبه دنده، هیدرولیکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vehicle is equipped with two hydraulically operated stabilisers are lowered in preparation for the firing.
[ترجمه گوگل]این وسیله نقلیه مجهز به دو تثبیت کننده هیدرولیکی است که برای آماده سازی برای شلیک پایین می آیند
[ترجمه ترگمان]این وسیله مجهز به دو دستگاه هیدرولیکی هستند که در جهت آماده سازی برای شلیک به پایین آورده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The block is then tested hydraulically to its full design test pressure on each stream separately.
[ترجمه گوگل]سپس بلوک به صورت هیدرولیکی آزمایش می شود تا فشار آزمایش کامل طراحی آن بر روی هر جریان به طور جداگانه
[ترجمه ترگمان]سپس بلوک به صورت هیدرولیکی در برابر فشار تست طراحی کامل خود بر روی هر جریان جداگانه تست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pulverized coal ash is hydraulically filled on ground of Zishan.
[ترجمه گوگل]خاکستر زغال سنگ پودر شده به صورت هیدرولیکی در زمین زیشان پر می شود
[ترجمه ترگمان]خاکستر زغال آخته به صورت هیدرولیکی در زمین of قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bypass line shall be hydraulically sized to accurately measure low flow.
[ترجمه گوگل]خط بای پس باید به صورت هیدرولیکی اندازه گیری شود تا دبی کم را به دقت اندازه گیری کند
[ترجمه ترگمان]خط گذر باید به اندازه یک سازه هیدرولیکی باشد تا جریان پایین را اندازه گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The machine is hydraulically driven and structure with steel welded plate. This structure has enough ridged.
[ترجمه گوگل]دستگاه به صورت هیدرولیکی هدایت می شود و ساختاری با صفحه جوش فولادی دارد این سازه به اندازه کافی رج دارد
[ترجمه ترگمان]این ماشین، هیدرولیکی و سازه با صفحات جوشکاری شده فولادی است این ساختار به اندازه کافی نوک دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The riveting force is generated hydraulically or pneumatically, depending on the model.
[ترجمه گوگل]نیروی پرچ بسته به مدل به صورت هیدرولیکی یا پنوماتیکی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]نیروی riveting، بسته به مدل، هیدرولیکی یا pneumatically تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At other times,(Sentence dictionary) the hydraulically assisted steering on the bridge is used.
[ترجمه گوگل]در مواقع دیگر (فرهنگ جملات) از فرمان هیدرولیکی روی پل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در زمان های دیگر، (فرهنگ لغت جملات)، فرمان هیدرولیکی کمکی در پل مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is a hydraulically actuated system that operates only when front wheel slippage occurs.
[ترجمه گوگل]این یک سیستم هیدرولیکی است که فقط در صورت لغزش چرخ جلو عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم actuated hydraulically است که تنها زمانی عمل می کند که لغزش چرخ جلویی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Load cells are hydraulically or electronically operated and are connected to the weight-indicator display system on the equipment operator's console.
[ترجمه گوگل]لودسل ها به صورت هیدرولیکی یا الکترونیکی کار می کنند و به سیستم نمایشگر وزن در کنسول اپراتور تجهیزات متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]سلول های بار هیدرولیکی یا به صورت الکترونیکی عمل می کنند و به سیستم نمایش شاخص وزن روی کنسول تجهیزات متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• by means of hydraulic power

پیشنهاد کاربران

بپرس