hybridization

/ˌhaɪbrədəˈzeɪʃən//ˌhaɪbrədəˈzeɪʃən/

معنی: پیوند زنی
معانی دیگر: پیوند زنی

جمله های نمونه

1. Transcript/srRNA hybridization signal ratios were compared for the wild-type and mutant strains.
[ترجمه گوگل]نسبت سیگنال هیبریداسیون رونوشت / srRNA برای سویه های نوع وحشی و جهش یافته مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]Transcript \/ srRNA hybridization hybridization نسبت به نوع وحشی و جهش یافته، مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Low levels of hybridization are also detectable in other regions of the spinal cord.
[ترجمه گوگل]سطوح پایین هیبریداسیون در سایر نواحی نخاع نیز قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]سطح پایین of نیز در مناطق دیگر نخاع قابل تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order to compare signals hybridization in Northern experiments, srRNA was used as an internal control.
[ترجمه گوگل]به منظور مقایسه هیبریداسیون سیگنال ها در آزمایش های شمالی، srRNA به عنوان یک کنترل داخلی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]به منظور مقایسه سیگنال های hybridization در آزمایش ها شمالی، srRNA به عنوان یک کنترل داخلی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This provides strong evidence that the hybridization signals obtained are highly specific and due to the transfected plasmid.
[ترجمه گوگل]این شواهد قوی نشان می دهد که سیگنال های هیبریداسیون به دست آمده بسیار خاص و به دلیل پلاسمید ترانسفکت شده هستند
[ترجمه ترگمان]این امر شواهدی قوی را فراهم می کند که hybridization سیگنال های به دست آمده بسیار خاص و به خاطر پلاسمید transfected هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No variation was observed in the hybridization patterns of the normals.
[ترجمه گوگل]هیچ تغییری در الگوهای هیبریداسیون نرمال ها مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ تغییری در الگوهای hybridization of مشاهده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both animals were damaged by resultant hybridization, the reindeer becoming wilder and the caribou weaker.
[ترجمه گوگل]هر دو حیوان در اثر هیبریداسیون آسیب دیدند، گوزن شمالی وحشی‌تر و کاریبو ضعیف‌تر شد
[ترجمه ترگمان]هر دو حیوان از طریق hybridization به دست آمده و گوزن شمالی wilder و گوزن شمالی ضعیف تر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Interspecific hybridization of nucleic acids is a method of this type currently being developed.
[ترجمه گوگل]هیبریداسیون بین گونه ای اسیدهای نوکلئیک روشی از این نوع است که در حال حاضر در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]interspecific hybridization اسیده ای نوکلییک یک روش از این نوع در حال حاضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hybridization results also show that these PCR products have DNA homology with halobacteria.
[ترجمه گوگل]نتایج هیبریداسیون همچنین نشان می دهد که این محصولات PCR دارای همولوژی DNA با هالوباکتری هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج hybridization همچنین نشان می دهد که این محصولات PCR homology DNA با halobacteria دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The technique of digoxigenin labeled probe in situ hybridization is a new specific method in studying the location, distribution and infection mechanisms of SV40 DNA.
[ترجمه گوگل]تکنیک پروب نشاندار شده با دیگوکسیژنین در هیبریداسیون درجا یک روش خاص جدید در مطالعه مکان، توزیع و مکانیسم‌های عفونت DNA SV40 است
[ترجمه ترگمان]تکنیک of برچسب گذاری شده در محل hybridization یک روش خاص برای بررسی محل، توزیع و مکانیسم های عفونت DNA SV۴۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is also true, however, that hybridization effects are important.
[ترجمه گوگل]با این حال، این نیز درست است که اثرات هیبریداسیون مهم هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نیز درست است که اثرات hybridization مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hybridization reaction was conducted by immersing the ssDNA - immobilized electrode in FCA - DNA probe solution.
[ترجمه گوگل]واکنش هیبریداسیون با غوطه ور کردن ssDNA - الکترود بی حرکت در محلول پروب FCA - DNA انجام شد
[ترجمه ترگمان]واکنش hybridization بوسیله فرو بردن الکترود ssDNA - immobilized در محلول کاوشگر DNA - DNA انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods: Using the whole mount in situ hybridization with a digoxigenin labeled probe.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: با استفاده از هیبریداسیون کامل در محل با پروب نشاندار شده با دیگوکسیژنین
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از کل سوار شدن در محل hybridization با یک کاوشگر برچسب دار شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hybridization of conduction band is studied for close-packed compounds by means of LMTO method.
[ترجمه گوگل]هیبریداسیون نوار رسانایی برای ترکیبات بسته بندی شده با استفاده از روش LMTO مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]The گروه رسانش برای ترکیب های بسته به وسیله روش LMTO مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was certain that introgressin hybridization happened in all 6 experimental populations of Liriodendron, although the orientation and extent of gene introgressin were different among populations.
[ترجمه گوگل]مسلم بود که هیبریداسیون اینتروگرسین در هر 6 جمعیت آزمایشی لیریودندرون اتفاق افتاده است، اگرچه جهت گیری و میزان اینتروگرسین ژن در بین جمعیت ها متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که hybridization introgressin در تمامی ۶ جمعیت های آزمایشی of اتفاق افتاد، اگرچه جهت گیری و گستره ژن gene در میان جمعیت ها متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nonradioactive probes in nucleic acid hybridization are important for popularization of gene diagnosis techniques.
[ترجمه گوگل]پروب های غیر رادیواکتیو در هیبریداسیون اسید نوکلئیک برای رایج کردن تکنیک های تشخیص ژن مهم هستند
[ترجمه ترگمان]پروب Nonradioactive در hybridization اسید نوکلئیک برای تعمیم تکنیک های تشخیص ژن مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیوند زنی (اسم)
hybridization

تخصصی

[شیمی] هیبرید شدگی، هیبرید شدن

انگلیسی به انگلیسی

• crossing of two animals or plants from different breeds or species, crossbreeding, interbreeding (also hybridisation)
hybridization is the process in which two different species of animal or plant together produce a new type of animal or plant; a technical term in biology.

پیشنهاد کاربران

hybridization ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دورگه‏سازی
تعریف: فرایند طبیعی یا مصنوعی ایجاد مولکول یا یاخته یا موجود دورگه|||متـ . دورگه شدن
ترکیبی سازی
هیبریداسیون نوکلئیک اسیدها در زیست شناسی، به معنی تشکیل پیوند هیدروژنی بین جفت بازهای مکمل است.
ترکیب
در اصلاح نباتات به معنای دورگ گیری است
دورگ گیری
هیبریداسیون

بپرس