hyaline

/ˈhaɪəlɪn//ˈhaɪəlɪn/

معنی: شفاف، زجاجی، شیشه مانند
معانی دیگر: وابسته به هیالین، آبگین، فرانما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a transparent or hornlike substance sometimes found in cysts or in cartilage.

(2) تعریف: something having a translucent or glassy appearance.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: glasslike in appearance.

(2) تعریف: of or having to do with hyaline.

جمله های نمونه

1. hyaline cartilage
غضروف هیالین (آبگین)

2. The acute phase is characterized by edema and hyaline membrane formation.
[ترجمه گوگل]فاز حاد با ادم و تشکیل غشای هیالین مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]فاز حاد با تشکیل لایهی edema و hyaline مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neonatal pulmonary hyaline membrane disease is a serious disease in the early newborn.
[ترجمه گوگل]بیماری غشای هیالین ریوی نوزادان یک بیماری جدی در نوزادان اولیه است
[ترجمه ترگمان]بیماری membrane ریوی (ریه)بیماری مزمن در نوزاد زودرس یک بیماری جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The repair tissue be confirmed to be hyaline cartilage.
[ترجمه گوگل]بافت ترمیم کننده غضروف هیالین است
[ترجمه ترگمان]بافت تعمیر باید به عنوان غضروف بینی شده تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the far right is pink hyaline material with the appearance of amyloid.
[ترجمه گوگل]در سمت راست، ماده هیالین صورتی با ظاهر آمیلوئید قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در سمت راست، ماده hyaline صورتی با ظاهر of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion Pulmonary surfactant therapy in hyaline membrane disease of newborns can quickly correct the abnormal blood gas, and hence is worthy of being recommended in clinical practice.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری درمان با سورفکتانت ریوی در بیماری غشای هیالین نوزادان می‌تواند به سرعت گازهای غیرطبیعی خون را اصلاح کند و از این رو در عمل بالینی توصیه می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری درمان surfactant ریوی در بیماری غشای سلولی نوزادان می تواند به سرعت گاز غیر عادی خون را اصلاح کند و از این رو ارزش توصیه در مطب بالینی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: To improve recognition of imaging diagnosis for hyaline membrane disease (HMD) in neonatal.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود تشخیص تصویربرداری بیماری غشای هیالین (HMD) در نوزادان
[ترجمه ترگمان]هدف: بهبود تشخیص تشخیص تصویربرداری برای بیماری غشای hyaline (HMD)در نوزادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results Neoplastic myoepithelial cells could be divided into epithelial, spindle, clear and plasmacytoid (hyaline) types according to their morphological characteristics.
[ترجمه گوگل]سلول های میواپیتلیال نئوپلاستیک را می توان با توجه به ویژگی های مورفولوژیکی به انواع اپیتلیال، دوکی، شفاف و پلاسماسیتوئید (هیالین) تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج سلول های myoepithelial می توانند به سلول های اپی تلیال، spindle، clear و plasmacytoid (hyaline)براساس ویژگی های مورفولوژیکی آن ها تقسیم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To explore CT diagnostic values for hyaline - vascular type of giant lymph node hyperplasia ( GLNH ) .
[ترجمه گوگل]هدف بررسی مقادیر تشخیصی CT برای نوع هیالین عروقی هیپرپلازی غول پیکر غدد لنفاوی (GLNH)
[ترجمه ترگمان]هدف برای بررسی ارزش های تشخیصی CT برای نوع آوندی - عروقی از گره lymph hyperplasia (GLNH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was diagnosed as juvenile hyaline fibromatosis.
[ترجمه گوگل]به عنوان فیبروماتوز هیالین نوجوانان تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]این بیماری به عنوان hyaline fibromatosis نوجوان تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Head of fetal bone still made of hyaline cartilage.
[ترجمه گوگل]سر استخوان جنین هنوز از غضروف هیالین ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]سر استخوان جنین هنوز از غضروف hyaline درست شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the follow-up radiographies, the hyaline membrane disease need follow up during 1 to 3 days but the pneumonia need follow up during 3 to 5days.
[ترجمه گوگل]در رادیوگرافی های بعدی، بیماری غشای هیالین به مدت 1 تا 3 روز نیاز دارد، اما پنومونی طی 3 تا 5 روز نیاز به پیگیری دارد
[ترجمه ترگمان]در the پی گیری، بیماری غشای hyaline باید در طی ۱ تا ۳ روز پی گیری شود اما ذات الریه در طی ۳ تا ۵ روز پی گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Renal glomeruli had hyaline changes suggestive of an immunologic process.
[ترجمه گوگل]گلومرول های کلیوی دارای تغییرات هیالین بودند که حاکی از یک فرآیند ایمونولوژیک بود
[ترجمه ترگمان]Renal glomeruli شاهد تغییراتی در فرآیند immunologic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In contrast, growth plate cartilage is primary cartilage and is made up of hyaline cartilage.
[ترجمه گوگل]در مقابل، غضروف صفحه رشد غضروف اولیه است و از غضروف هیالین تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، غضروف بشقاب رشد غضروف اولیه است و از غضروف hyaline ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective:To explore the effect of mechanical ventilation (MV) on premature infants with hyaline membrane disease (HMD )and its problems.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر تهویه مکانیکی (MV) بر نوزادان نارس مبتلا به بیماری غشای هیالین (HMD) و مشکلات آن
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر تهویه مکانیکی (MV)بر روی نوزادان زودرس با بیماری غشای hyaline (HMD)و مشکلات آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شفاف (صفت)
clear, sleek, transparent, crystal, lucid, hyaline, crystalline, pellucid, diaphanous, elucidative, hyaloid, nitid, perspicuous, translucid, transpicuous

زجاجی (صفت)
hyaline, glassy, vitreous, hyaloid

شیشه مانند (صفت)
hyaline, glassy

تخصصی

[زمین شناسی] زجاجى ،شیشه مانند،شفاف ،غشایی. روشن و بیرنگ مانند بال سنجاقکها

انگلیسی به انگلیسی

• transparent, glassy; of or pertaining to hyaline
transparent or hornlike substance found in cartilage; something glassy or transparent (also hyalin)

پیشنهاد کاربران

بپرس