hush up


1- ساکت شدن، 2- (خبر یا مذاکرات را) خفه کردن، محرمانه نگاهداشتن، جیک نزدن، بروز ندادن، مسکوت نگهداشتن، پنهان نگهداشتن، لاپوشانی کردن

جمله های نمونه

1. They tried to hush up the matter they hijacked a lorry driver.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند موضوع را ساکت کنند و یک راننده کامیون را ربودند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند تا این موضوع را خاموش کنند که یک راننده کامیون را ربودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The President tried to hush up the fact that his adviser had lied.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور سعی کرد این حقیقت را که مشاورش دروغ گفته است، پنهان کند
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه سعی کرد این حقیقت را که مشاور او دروغ گفته بود خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They won't be able to hush up their crime any more.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر نمی توانند جنایت خود را خاموش کنند
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانند جنایات خود را خاموش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Ministry desperately tried to hush up the whole affair.
[ترجمه گوگل]وزارتخانه ناامیدانه سعی کرد کل ماجرا را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]وزارت سحر و جادو سعی می کرد تمام ماجرا را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He let her not to hush up the news about Lincoln's death to his father.
[ترجمه گوگل]او به او اجازه داد تا خبر مرگ لینکلن را برای پدرش مخفی نکند
[ترجمه ترگمان]به او اجازه داد اخبار مربوط به مرگ لینکلن را به پدرش فاش نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No one could hush up this mishap.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی توانست این بدبختی را ساکت کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست این حادثه ناگوار را آرام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or anything he has not been able to hush up.
[ترجمه گوگل]یا هر چیزی که او نتوانسته است سکوت کند
[ترجمه ترگمان] یا هر چیزی که اون قادر به سکوت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although they tried to hush up the news, It'spread all over the town.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها سعی کردند اخبار را پنهان کنند، اما در سراسر شهر پخش شده است
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه سعی کردند اخبار را قطع کنند، همه جا پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ushers asked those attending the opera to hush up and not to sing along.
[ترجمه گوگل]طلیعه داران از کسانی که در اپرا شرکت می کردند خواستند سکوت کنند و با هم آواز نخوانند
[ترجمه ترگمان]راهنما از کسانی که در اپرا بودند خواهش کردند که ساکت شوند و آواز بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They tried to hush up the scandal, but It'spread all over the school.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند رسوایی را خاموش کنند، اما این رسوایی در سراسر مدرسه پخش شده است
[ترجمه ترگمان]سعی کردند این رسوایی را خاموش کنند، اما در تمام مدرسه پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr. Big told Bruno to hush up Max.
[ترجمه گوگل]آقای بیگ به برونو گفت که مکس را ساکت کند
[ترجمه ترگمان]آقای بزرگ به برونو گفت که مکس را ساکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hush up! Do you want them to hear you?
[ترجمه گوگل]پنهان داشتن! آیا می خواهید آنها شما را بشنوند؟
[ترجمه ترگمان]ساکت شو! می خوای اونا صدات رو بشنون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Will you children hush up; I'm trying to listen to the radio.
[ترجمه گوگل]آیا شما بچه ها ساکت می شوید؟ من سعی می کنم به رادیو گوش کنم
[ترجمه ترگمان]شما بچه ها ساکت می شوید؛ سعی می کنم به رادیو گوش بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Here she comes! Everyone hush up!
[ترجمه گوگل]اینجا او می آید! همه ساکت باش!
[ترجمه ترگمان]داره میاد همه ساکت می شوند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ساکت شو، حرف نزن
پنهان نگه داشتن، چیزی را مخفی نگه داشتن.

بپرس