husbandry

/ˈhəzbəndri//ˈhʌzbəndri/

معنی: کشاورزی، فلاحت، باغبانی، کشتکاری
معانی دیگر: پرورش، - پروری، صرفه جویی، اندوزگری، اندوزش، برزگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the cultivation of land and raising of crops and farm animals; farming.
مشابه: agriculture

(2) تعریف: the science of raising farm animals and crops.
مشابه: agriculture

(3) تعریف: the careful, economical management of resources.
مشابه: economy, thrift

جمله های نمونه

1. animal husbandry
دام پروری

2. the husbandry of the country's water resources
سرپرستی دقیق منابع آبی کشور

3. by careful husbandry they lived through the drought
با صرفه جویی کامل خشکسالی را طی کردند.

4. Borrowing dulls the edge of husbandry.
[ترجمه گوگل]قرض گرفتن حاشیه دامداری را مات می کند
[ترجمه ترگمان]قرض کردن لبه کشاورزی را تسکین می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Animal husbandry on the grassland is developing rapidly.
[ترجمه گوگل]دامپروری در علفزار به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]پرورش حیوانات در مراتع به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He gave a lecture on crop and animal husbandry.
[ترجمه گوگل]او در مورد زراعت و دامپروری سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]او برای کشت و پرورش حیوانات سخنرانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Through careful husbandry we survived the hard winter.
[ترجمه گوگل]از طریق دامداری دقیق از زمستان سخت جان سالم به در بردیم
[ترجمه ترگمان]از طریق husbandry، ما از زمستان سخت جان سالم به در بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let us examine the evolution of animal husbandry in the light of these three great, if harsh, truths.
[ترجمه گوگل]بیایید سیر تکامل دامپروری را در پرتو این سه حقیقت بزرگ، اگر چه خشن، بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید تکامل دامداری را در پرتو این سه بزرگ، اگر سخت باشد، بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We do not Good husbandry may also explain why we do not commend people who are obviously working simply for commendation.
[ترجمه گوگل]ما دامداری خوب نیستیم همچنین ممکن است توضیح دهد که چرا افرادی را که آشکارا صرفاً برای ستایش کار می کنند، تحسین نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به پرورش کشاورزی نیستیم و همچنین ممکن است توضیح دهیم که چرا ما افراد را تحسین نمی کنیم که به طور واضح برای تعریف کردن کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nations around the world are changing animal husbandry practices to block the potential spread of deadly animal disease to the dinner table.
[ترجمه گوگل]کشورهای سراسر جهان در حال تغییر شیوه های دامپروری برای جلوگیری از گسترش احتمالی بیماری های کشنده حیوانات در میز شام هستند
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل در سراسر جهان شیوه های پرورش حیوانات را برای جلوگیری از گسترش بالقوه بیماری های مرگبار حیوانات به میز شام تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Crop husbandry was limited to basic subsistence and animal feed.
[ترجمه گوگل]پرورش محصولات زراعی به معیشت اولیه و خوراک دام محدود می شد
[ترجمه ترگمان]پرورش محصول محدود به معیشت اساسی و خوراک حیوانات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Velvet can be kept at bay by good husbandry.
[ترجمه گوگل]مخمل را می توان با پرورش خوب از خود دور نگه داشت
[ترجمه ترگمان]مخمل را می توان با دامداری خوب اداره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The subject matter concerned mainly animal and crop husbandry and 20% of those attending the course were women.
[ترجمه گوگل]موضوع عمدتاً مربوط به دامپروری و کشاورزی بود و 20 درصد از شرکت کنندگان در دوره را زنان تشکیل می دادند
[ترجمه ترگمان]موضوع مورد نظر بیشتر مربوط به دامپروری و کشت محصول و ۲۰ درصد از افرادی بود که در این دوره شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The basin favours the development of farming and animal husbandry.
[ترجمه گوگل]حوضه به نفع توسعه کشاورزی و دامپروری است
[ترجمه ترگمان]این حوضه به نفع توسعه کشاورزی و دامپروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After breakfast they would work for two or three hours on the School of Animal Husbandry bush clearing or fencing.
[ترجمه گوگل]بعد از صبحانه دو یا سه ساعت در حصارکشی یا حصارکشی مدرسه دامداری کار می کردند
[ترجمه ترگمان]پس از صرف صبحانه به مدت دو یا سه ساعت در مدرسه of یا شمشیربازی کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورزی (اسم)
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretum

فلاحت (اسم)
agriculture, husbandry

باغبانی (اسم)
husbandry, hush, gardening

کشتکاری (اسم)
husbandry

انگلیسی به انگلیسی

• agriculture, farming; frugality, thriftiness; management of resources
husbandry is farming, especially when it is done carefully and well.

پیشنهاد کاربران

بپرس