husbandman

/ˈhʌzbəndmən//ˈhʌzbəndmən/

معنی: کشاورز، مرد کشاورز، سرپرست خانه
معانی دیگر: (قدیمی) کشاورز، دهگان، برزگر، کدیور، مرد زن دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: husbandmen
• : تعریف: a farmer.

جمله های نمونه

1. Smiths, wheelwrights, butchers, tanners, graziers and husbandmen had direct links with the rural hinterland.
[ترجمه گوگل]اسمیت‌ها، چرخ‌گردان‌ها، قصاب‌ها، دباغ‌ها، چراگاه‌ها و کشاورزان ارتباط مستقیمی با مناطق داخلی روستایی داشتند
[ترجمه ترگمان]خانواده اسمیت، wheelwrights، قصابان، دباغان، graziers، و husbandmen ارتباط مستقیمی با نواحی روستایی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was not money that lured the adolescent husbandman to the cities, but the gay life.
[ترجمه گوگل]این پول نبود که کشاورز نوجوان را به شهرها کشاند، بلکه زندگی همجنس گرایان بود
[ترجمه ترگمان]این پول نبود که the را به شهرها کشاند، بلکه زندگی همجنس گرا را به دام انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The everage American was an educated husbandman.
[ترجمه گوگل]آمریکایی همیشگی یک کشاورز تحصیل کرده بود
[ترجمه ترگمان]everage آمریکایی یک husbandman تحصیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once the hero of Jefferson, the virtuous husbandman, he was the rube, the hick, the hayseed.
[ترجمه گوگل]زمانی قهرمان جفرسون، مزرعه دار فاضل، یاقوت، هیک، یونجه بود
[ترجمه ترگمان]وقتی قهرمان جفرسون، مرد پرهیزکاری بود، اهل hick بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The husbandman that laboureth must be first partaker of the fruits.
[ترجمه گوگل]کشاورز که زحمت می کشد باید ابتدا در میوه ها شریک باشد
[ترجمه ترگمان]The که laboureth باید اولین partaker از میوه ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the order of thins, the husbandman cannot expect a crop without sowing the seed.
[ترجمه گوگل]در ترتیب نازک ها، کشاورز نمی تواند بدون کاشت بذر انتظار محصول داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به ترتیب of، the نمی تواند بدون کاشت بذر، انتظار یک محصول را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The margins for error on a smallholding are extremely narrow; only a skilled and diligent husbandman can hope to succeed.
[ترجمه گوگل]حاشیه خطا در یک مالکیت کوچک بسیار باریک است فقط یک کشاورز ماهر و کوشا می تواند به موفقیت امیدوار باشد
[ترجمه ترگمان]حاشیه های خطای در یک smallholding بسیار محدود است؛ تنها یک متخصص ماهر و ماهر می تواند موفق به موفقیت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am the true vine, and my Father is the husbandman.
[ترجمه گوگل]من تاک واقعی هستم و پدر من کشاورز است
[ترجمه ترگمان]من درخت مو واقعی هستم و پدر من سرپرست خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jn. 15:1 I am the true vine, and My Father is the husbandman.
[ترجمه گوگل]جان 15:1 من تاک واقعی هستم و پدر من کشاورز است
[ترجمه ترگمان]Jn ۱۵: ۱ من تاک درست هستم، و پدرم the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As I did when they asked me to make a sword, a sword that could make a hero out of a husbandman, a warrior of an aleswiller, a savior from a swineherd.
[ترجمه گوگل]همانطور که وقتی از من خواستند شمشیر بسازم، شمشیری که می تواند از یک کشاورز قهرمان، جنگجوی یک السویل، نجات دهنده از یک دامدار خوک، انجام دهد
[ترجمه ترگمان]همان طور که من این کار را کردم، یک شمشیر، شمشیری که می توانست یک قهرمان را از یک خانه بیرون بکشد، یک جنگجو، یک ناجی، یک ناجی، یک ناجی، یک ناجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gas looming through the fog in divers places in the streets, much as the sun may, from the spongy fields, be seen to loom by husbandman and ploughboy.
[ترجمه گوگل]گازی که از میان مه در مکان‌های مختلف خیابان‌ها بیرون می‌آید، همان‌طور که خورشید ممکن است از مزارع اسفنجی، توسط کشاورز و گاوآهن دیده شود
[ترجمه ترگمان]گاز از میان مه در مناطق مختلف در خیابان ها پدیدار می شود، بیشتر به اندازه خورشید که ممکن است از دشت های اسفنجی شکل بگیرد و توسط husbandman و ploughboy نمایان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشاورز (اسم)
agriculturalist, farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, agriculturist, yeoman, husband, husbandman

مرد کشاورز (اسم)
husbandman

سرپرست خانه (اسم)
husbandman

انگلیسی به انگلیسی

• farmer, one who works the soil

پیشنهاد کاربران

بپرس