hurling

/ˈhɝːlɪŋ//ˈhɜːlɪŋ/

(نوعی بازی ورزشی ایرلندی) هرلینگ

جمله های نمونه

1. The strong wind was hurling bits of wood aboutas though they were toys.
[ترجمه گوگل]باد شدید تکه‌های چوبی را که انگار اسباب بازی بودند پرتاب می‌کرد
[ترجمه ترگمان]باد قوی، تکه های چوب جنگلی را که با آن اسباب بازی بودند، پرتاب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Demonstrators were hurling bricks through the windows.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان در حال پرتاب آجر از پنجره ها بودند
[ترجمه ترگمان]از پنجره ها آجر به بیرون پرتاب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The strong wind was hurling bits of wood around as though they were toys.
[ترجمه گوگل]باد شدید تکه‌های چوب را به اطراف پرتاب می‌کرد که انگار اسباب بازی هستند
[ترجمه ترگمان]باد شدید تکه های چوب را به اطراف پرتاب می کرد، انگار که اسباب بازی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Grace ought to be ashamed of herself, hurling herself at that boy so openly.
[ترجمه گوگل]گریس باید از خودش خجالت بکشد و اینقدر آشکارا خودش را به طرف آن پسر پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]گریس باید از خودش خجالت بکشد، خودش را در آن پسرک با این صراحت خوار و خفیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bomber had breached security by hurling his dynamite from a roof overlooking the building.
[ترجمه گوگل]بمب‌گذار با پرتاب دینامیت خود از سقف مشرف به ساختمان، امنیت را نقض کرده بود
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار با پرتاب dynamite از یک سقف مشرف به ساختمان، امنیت را زیر پا گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The other driver started hurling abuse at me.
[ترجمه گوگل]راننده دیگر شروع به پرتاب توهین به من کرد
[ترجمه ترگمان]راننده دیگر شروع به ناسزا گفتن به من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boat rocked wildly, hurling him into the water.
[ترجمه گوگل]قایق به شدت تکان خورد و او را به داخل آب انداخت
[ترجمه ترگمان]قایق به شدت تکان می خورد و او را به آب می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hurling his arms and legs about wildly,he kept afloat but wasted much effort.
[ترجمه گوگل]دست‌ها و پاهایش را به‌طور وحشیانه به اطراف پرتاب می‌کرد، شناور ماند اما تلاش زیادی را هدر داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را با سرعت به اطراف می چرخاند، خود را سرپا نگه می داشت، اما کوشش زیادی به هدر نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gangs rioted last night, breaking storefront windows and hurling rocks and bottles.
[ترجمه گوگل]باندها دیشب شورش کردند و شیشه های ویترین مغازه ها را شکستند و سنگ و بطری پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]تبهکاران در شب گذشته شورش کردند و پنجره ها را شکستند و سنگ ها و بطری ها را پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hurling his arms and legs around wildly, he kept afloat but wasted much effort.
[ترجمه گوگل]دست‌ها و پاهایش را به‌طور وحشیانه به اطراف پرتاب کرد، شناور ماند، اما تلاش زیادی را هدر داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را با سرعت به اطراف می چرخاند، شناور بود، اما تلاش زیادی را به هدر نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The demonstrators were hurling rocks at the police.
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان به سمت پلیس سنگ پرتاب می کردند
[ترجمه ترگمان]تظاهر کنندگان به سمت پلیس سنگ پرتاب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some children started mindlessly hurling stones at passing vehicles.
[ترجمه گوگل]برخی از بچه ها بی خیال شروع به پرتاب سنگ به سمت وسایل نقلیه عبوری کردند
[ترجمه ترگمان]برخی از بچه ها بدون فکر شروع به پرتاب سنگ به سمت وسایل نقلیه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were hurling insults at the police.
[ترجمه گوگل]آنها به پلیس فحش می دادند
[ترجمه ترگمان] اونا به پلیس توهین میکردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was accused of hurling abuse at the referee.
[ترجمه گوگل]او متهم به پرتاب توهین به داور شد
[ترجمه ترگمان]او متهم به سواستفاده از داور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• traditional irish team game that resembles hockey (15 players on each of the two teams)
hurling is an outdoor game that is played with special sticks and a ball between two teams of 15 players each.

پیشنهاد کاربران

هرلینگ ( نوعی بازی ایرلندی شبیه به هاکی )
مثال:
hurling is an Irish variation of hockey
هارلینگ یک نوع ایرلندی از هاکی است.
خشونت آمیز
با داد و فریاد
پرخاشگرانه
تند و تیز
نوعی ورزش ایرلندی
پرت کردن _ پرتاب کردن _ انداختن

بپرس