hurdler


سازنده چارچوب های جگنی، سدساز، کسیکه دراسپ دوانی ازروی موانع می پرد

جمله های نمونه

1. Josh Gifford's charge, a former top notch hurdler, had an excellent first season over fences last year.
[ترجمه گوگل]جاش گیفورد، یک بازیکن با مانع برتر سابق، یک فصل اول عالی را در سال گذشته پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]تیم جاش گیفورد، بازیکن سابق notch، در سال گذشته، اولین فصل بسیار عالی را بر روی حصارها قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Liu, the hurdler, is in ads for at least 16 companies, including Nike and Coke.
[ترجمه گوگل]لیو، مانع، در تبلیغات حداقل 16 شرکت از جمله نایک و کوکاکولا است
[ترجمه ترگمان]لیو، the، در تبلیغات حداقل ۱۶ شرکت از قبیل نایک و کوک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All-conquering Chinese hurdler Liu Xiang overcame wet and cold conditions here to easily win the men's 110-metre hurdles at the Japan Grand Prix Saturday with the Olympics only three months away.
[ترجمه گوگل]لیو ژیانگ، با مانع چینی، بر شرایط مرطوب و سرد در اینجا غلبه کرد تا به راحتی در مسابقه 110 متری مردان در مسابقات جایزه بزرگ ژاپن به راحتی برنده شود و تنها سه ماه تا المپیک باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]لیو ژیانگ hurdler چینی پیروز تمام شرایط مرطوب و سرد را در اینجا برای برنده شدن در مسابقه بزرگ ۱۱۰ متر مردان در مسابقه گراند پریکس ژاپن تنها ۳ ماه از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Liu Xiang, the 110m hurdler, is an Olympic gold medalist and world champion. His 200Olympic gold medal was the first in a men's track and field event for China.
[ترجمه گوگل]لیو شیانگ، دوی 110 متر با مانع، دارنده مدال طلای المپیک و قهرمان جهان است مدال طلای او در المپیک 200 اولین مدال دوومیدانی مردان برای چین بود
[ترجمه ترگمان]لیو ژیانگ یو، ۱۱۰ متر hurdler، برنده مدال طلای المپیک و قهرمان جهان است مدال طلای المپیک وی نخستین مدال طلای المپیک برای چین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mexican hurdler Enriqueta Basilio became the first woman to light cauldron at the Opening Ceremony.
[ترجمه گوگل]انریکتا باسیلیو با مانع مکزیکی اولین زنی بود که در مراسم افتتاحیه دیگ را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]hurdler Enriqueta، مکزیکی، اولین زنی بود که مراسم افتتاحیه این مراسم را به عنوان اولین زن خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The world's top 400 - meter hurdler stole the at the track and field meet.
[ترجمه گوگل]برترین 400 متر با مانع جهان مسابقه دو و میدانی را دزدید
[ترجمه ترگمان]The متر بالای جهان در مسیر و می دانی به سرقت رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. C . Flexibility is an important aspect of a good hurdler.
[ترجمه گوگل]سی انعطاف پذیری یکی از جنبه های مهم یک مانع خوب است
[ترجمه ترگمان]ج انعطاف پذیری یک جنبه مهم از یک hurdler خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For Chinese men, finally proud that they have international sports icons like the basketball star Yao Ming and the hurdler Liu Xiang, the soccer team endures as the ultimate symbol of emasculation.
[ترجمه گوگل]برای مردان چینی که در نهایت به داشتن نمادهای ورزشی بین‌المللی مانند ستاره بسکتبال یائو مینگ و مانع تراشی لیو ژیانگ افتخار می‌کنند، تیم فوتبال به عنوان نماد نهایی انزجار باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]برای مردان چینی، در نهایت افتخار می کنند که آیکون های ورزشی بین المللی مثل یائو مینگ و the لیو ژیانگ که تیم فوتبال به عنوان نماد نهایی of حفظ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A case in point is the world famous star hurdler, Liu Xiang.
[ترجمه گوگل]نمونه‌ای از آن، ستاره معروف جهان، لیو شیانگ است
[ترجمه ترگمان]یک مورد در این مورد ستاره معروف جهان \"لیو ژیانگ یو\" نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company is sponsoring 22 of the 28 competing Chinese federations. And it has one of China's hottest athletes, hurdler Liu Xiang, wearing the swoosh.
[ترجمه گوگل]این شرکت حامی 22 فدراسیون از 28 فدراسیون رقیب چین است و یکی از پرطرفدارترین ورزشکاران چین به نام لیو شیانگ با مانع را دارد که swoosh بر تن دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت ۲۲ مورد از ۲۸ فدراسیون رقابتی چینی را حمایت می کند و این کشور یکی از گرم ترین ورزش کاران چینی است که swoosh لیو ژیانگ the را به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who leaps over hurdles

پیشنهاد کاربران

شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع ( اسبدوانی )
دونده دو با مانع

بپرس