hunker

/ˈhəŋkər//ˈhʌŋkə/

معنی: دولا شدن، روی پنجه پا ایستادن، سرپا ایستادن
معانی دیگر: (معمولا با : down) چمباتمه زدن، چمبک زدن، (روی کپل ها) نشستن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hunkers, hunkering, hunkered
(1) تعریف: to squat low, usu. resting the buttocks on the heels (often fol. by down).
مشابه: crouch

(2) تعریف: (informal) to hide and wait until an unfavorable circumstance or situation is over (usu. fol. by down).

- We hunkered down until the tornado passed.
[ترجمه گوگل] ما تا زمانی که گردباد گذشت
[ترجمه ترگمان] تا وقتی که طوفان رد شد رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He felt his backache and didn't hunker down.
[ترجمه گوگل]کمردردش را احساس کرد و هول نکرد
[ترجمه ترگمان]درد کمر درد را احساس می کرد و t
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their strategy for the moment is to hunker down and let the fuss die down.
[ترجمه گوگل]استراتژی آنها در حال حاضر این است که غافلگیر شوند و اجازه دهند هیاهو خاموش شود
[ترجمه ترگمان]استراتژی آن ها برای لحظه ای به تعویق می افتد و اجازه می دهد که این هیاهو فروکش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. School had trained them to hunker down, to disengage.
[ترجمه گوگل]مدرسه آنها را آموزش داده بود که از خود دور شوند
[ترجمه ترگمان]مدرسه آن ها را آموزش داده بود تا دولا شوند و کنار بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hunker down and attempt to weather the storm?
[ترجمه گوگل]پایین بیایید و سعی کنید طوفان را تحمل کنید؟
[ترجمه ترگمان]hunker پایین و سعی کردی طوفان رو هوا بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He liked to hunker down and talk.
[ترجمه گوگل]او دوست داشت دراز بکشد و حرف بزند
[ترجمه ترگمان]دوست داشت دولا بشود و حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Families hunker down indoors hanging illuminated orange paper stars in their darkened windows.
[ترجمه گوگل]خانواده‌ها در داخل خانه غرق می‌شوند و ستاره‌های کاغذی نارنجی نورانی را در پنجره‌های تاریک خود آویزان می‌کنند
[ترجمه ترگمان]خانواده ها به داخل خانه ها سرازیر شدند و ستاره های نارنجی رنگی را در پنجره های تاریک خود به نمایش گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Work hard, hunker down, tighten your belt, and a better life.
[ترجمه گوگل]سخت کار کن، سخت تر، کمربندت را ببند و زندگی بهتری داشته باش
[ترجمه ترگمان]کار سخت، دولا کردن کمربند و زندگی بهتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's an instinct to hunker down and control things that makes this harder for people.
[ترجمه گوگل]این یک غریزه غریزه کردن و کنترل چیزها است که این کار را برای مردم سخت تر می کند
[ترجمه ترگمان]این یک غریزه است که به پایین خم می شود و چیزهایی را که برای مردم سخت تر می کند، کنترل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I have to hunker down to finish my algebra this evening.
[ترجمه گوگل]امروز عصر باید جبر را تمام کنم
[ترجمه ترگمان]باید یه کاری کنم که این عصر جبر رو تموم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are not allowed to hunker down to rest after running 000 meters.
[ترجمه گوگل]آنها اجازه ندارند پس از دویدن 000 متر برای استراحت به زمین بروند
[ترجمه ترگمان]آن ها اجازه ندارند پس از ۲۰۰۰ متر استراحت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The youngsters hunker down at the bottom of the nest, hiding until mom mealtimes.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها در ته لانه غوطه‌ور می‌شوند و تا زمان غذای مادر پنهان می‌شوند
[ترجمه ترگمان]جوان ترها در پایین لانه خم می شوند و تا زمان غذا خوردن مادر پنهان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The view is worth every tortured moment of discomfort it takes to hunker down, scrunch up, and peer out.
[ترجمه گوگل]این منظره ارزش هر لحظه شکنجه‌آمیز ناراحتی را دارد که برای غوطه‌ور شدن، سرگردانی و نگاه کردن به آن نیاز است
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه ارزش هر لحظه شکنجه آوری را دارد که برای فرو نشاندن، فرو افتادن، بالا و پایین کردن، و هم زدن به بیرون، ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Should your management bet the company on a high-risk business strategy? Hunker down and attempt to weather the storm?
[ترجمه گوگل]آیا مدیریت شما باید شرکت را روی یک استراتژی تجاری با ریسک بالا شرط بندی کند؟ پایین بیایید و سعی کنید طوفان را تحمل کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا مدیریت شما باید بر روی یک استراتژی کسب وکار با ریسک بالا شرط ببندد؟ به زمین می نشینیم و سعی می کنیم طوفان را آب و هوا کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 20-minute ride to the dinner table is chilly; you hunker down, gripping a thick blanket and your companion.
[ترجمه گوگل]20 دقیقه سواری تا میز شام سرد است تو خفه می شوی، پتوی ضخیم و همراهت را در دست گرفته ای
[ترجمه ترگمان]۲۰ دقیقه با ماشین ناهار به طرف میز شام سرد است؛ دولا می شوی و یک پتوی ضخیم و companion را چنگ می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دولا شدن (فعل)
stoop, double up, crouch, hunker

روی پنجه پا ایستادن (فعل)
hunker

سرپا ایستادن (فعل)
hunker

انگلیسی به انگلیسی

• squat down on one's heels

if someone hunkers down, they sit or lie down in order to defend themselves or to prepare themselves for something; used in american english.

پیشنهاد کاربران

hunker ( v ) ( hʌŋkər ) ( also hunker down ) =to sit on your heels with your knees bent up in front of you, e. g. He hunkered down beside her
hunker
رو کاری/مسئله ای/ چیزی بسیار تمرکز کردن
To focus on doing something very hard
پناه گرفتن hunker down
Hunker down
یکی از معانیش، "پافشاری بر عقیده" هست
یعنی بر عقیده خود پافشاری کردن
to hunker down: to get ready to work hard
He really hunkered down these past few days, working around the clock
واقعا در چند روز گذشته پدر خودش رو دراورد و بیست و چهار ساعته کار کرد.

بپرس