hunger strike

/ˈhəŋɡərˈstraɪk//ˈhʌŋɡəstraɪk/

معنی: اعتصاب غذا، اعتصاب غذای زندانیان و غیره
معانی دیگر: اعتصاب غذا، اعتصاب غذای زندانیان وغیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hunger striker (n.)
• : تعریف: a refusal to eat, as by a prisoner or protester, until certain conditions or demands are met.
مشابه: fast

جمله های نمونه

1. They have begun a hunger strike in protest at the alleged beating.
[ترجمه گوگل]آنها در اعتراض به ضرب و شتم ادعا شده دست به اعتصاب غذا زده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها اعتصاب غذا را در اعتراض به کتک زدن متهم آغاز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is on hunger strike in protest at what he claims is his wrongful conviction for murder.
[ترجمه گوگل]او در اعتراض به محکومیت نادرست خود به قتل، دست به اعتصاب غذا زده است
[ترجمه ترگمان]او در اعتراض به آنچه ادعا می کند محکومیت غیرقانونی او برای قتل است، در اعتصاب غذا به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The protesters have been on hunger strike for 17 days.
[ترجمه گوگل]معترضان 17 روز است که در اعتصاب غذا هستند
[ترجمه ترگمان]معترضان ۱۷ روز در اعتصاب غذا بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prisoners have gone on hunger strike to protest about prison conditions.
[ترجمه گوگل]این زندانیان در اعتراض به شرایط زندان دست به اعتصاب غذا زده اند
[ترجمه ترگمان]این زندانیان برای اعتراض به شرایط زندان به اعتصاب غذا رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. About 60 prisoners have gone on hunger strike.
[ترجمه گوگل]حدود 60 زندانی دست به اعتصاب غذا زده اند
[ترجمه ترگمان]حدود ۶۰ زندانی در اعتصاب غذا کشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During a hunger strike she asked to go to Confession.
[ترجمه گوگل]در طول یک اعتصاب غذا، او خواست تا به اعتراف برود
[ترجمه ترگمان]هنگام اعتصاب غذا خواست اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One judge began a hunger strike in protest.
[ترجمه گوگل]یک قاضی در اعتراض به اعتصاب غذا شروع کرد
[ترجمه ترگمان]یک قاضی اعتصاب غذا را در اعتراض آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On April 15 she died after a hunger strike of 137 days.
[ترجمه گوگل]او در 15 آوریل پس از 137 روز اعتصاب غذا درگذشت
[ترجمه ترگمان]او در ۱۵ آوریل پس از اعتصاب غذای ۱۳۷ روزه درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Former political prisoners had gone on hunger strike on Sept. 20 in Tirana, demanding recognition of their innocence and economic compensation.
[ترجمه گوگل]زندانیان سیاسی سابق در 20 سپتامبر در تیرانا دست به اعتصاب غذا زده بودند و خواستار به رسمیت شناختن بی گناهی و غرامت اقتصادی خود شده بودند
[ترجمه ترگمان]زندانیان سیاسی سابق در روز ۲۰ سپتامبر در تیرانا، خواستار به رسمیت شناختن بی گناهی و غرامت اقتصادی خود شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hunger strike is thought to be just another political stunt.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که اعتصاب غذا فقط یک شیرین کاری سیاسی دیگر باشد
[ترجمه ترگمان]اعتصاب غذا، تنها یک شاهکار سیاسی دیگر تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He reportedly staged a hunger strike on May 24 in support of the demand for a Constitutional Assembly.
[ترجمه گوگل]بنا بر گزارش ها، او در 24 مه در حمایت از خواست مجلس قانون اساسی دست به اعتصاب غذا زد
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، وی در روز ۲۴ ماه مه در حمایت از تقاضا برای مجلس قانون اساسی اعتصاب غذا ترتیب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She says hopefully the hunger strike will achieve something.
[ترجمه گوگل]او می گوید امیدواریم اعتصاب غذا به نتیجه ای برسد
[ترجمه ترگمان]او می گوید امیدوار است که اعتصاب غذا به چیزی دست پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of those occupying the headquarters, 23 went on hunger strike from Sept. 12 until Sept. 2
[ترجمه گوگل]از بین کسانی که مقر را اشغال کرده بودند، 23 نفر از 12 سپتامبر تا 2 سپتامبر اعتصاب غذا کردند
[ترجمه ترگمان]از تاریخ ۱۲ سپتامبر تا ۲ سپتامبر، از میان افرادی که دفاتر مرکزی را اشغال کرده بودند، ۲۳ نفر به اعتصاب غذا ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Montesinos had threatened to go on hunger strike if he was sent to the Callao jail.
[ترجمه گوگل]آقای مونتهسینوس تهدید کرده بود که در صورت فرستادن به زندان کالائو دست به اعتصاب غذا خواهد زد
[ترجمه ترگمان]آقای مونته زینوس تهدید کرده بود که اگر به زندان Callao فرستاده شود به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fifty-two convicts began a hunger strike on November 30th.
[ترجمه گوگل]پنجاه و دو محکوم از 9 آبان اعتصاب غذا را آغاز کردند
[ترجمه ترگمان]پنجاه و دو نفر محکوم به اعتصاب غذا در ۳۰ نوامبر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتصاب غذا (اسم)
hunger strike

اعتصاب غذای زندانیان و غیره (اسم)
hunger strike

انگلیسی به انگلیسی

• refusal to eat as a sign of protest
if someone goes on hunger strike, they stop eating in order to protest about something, often a political issue.

پیشنهاد کاربران

بپرس