1. a hundred and fifty thousand
یکصد و پنجاه هزار
2. a hundred dollars ain't hay
صد دلار کم نیست.
3. a hundred meters above sea level
صد متر بلندتر از سطح دریا
4. a hundred tumans
یکصد تومان
5. a hundred years before the christian era
صد سال پیش از میلاد مسیح (پیش از تاریخ مسیحی)
6. eighteen hundred hours tehran time
ساعت هیجده به وقت تهران
7. one hundred dollars or an equivalent amount in rials
صد دلار یا مبلغ برابر آن به ریال
8. one hundred kilometers per hour
صد کیلومتر در ساعت
9. several hundred people attended my father's funeral
چند صد نفر در مراسم ختم پدر من شرکت کردند.
10. two hundred dollars a month, that is $50 a week
دویست دلار در ماه به عبارت دیگر هفته ای 50 دلار
11. at two hundred kilograms, she is more than slim, to put it mildly
با 200 کیلو وزنی که دارد،حداقل می شود گفت قلمی نیست !
12. by the hundred
صدتا صدتا،صدتایی
13. he won a hundred dollars and gave me half
او صد دلار برد و نصف آن را به من داد.
14. we made one hundred miles an hour
ما ساعتی صد کیلومتر می رفتیم.
15. apples went for one hundred tomans a kilo
سیب کیلویی صد تومان به فروش می رسید.
16. he loaned me two hundred dollors
دویست دلار به من وام داد.
17. his speed reached one hundred
سرعت او به صد رسید.
18. i trust her one hundred percent
صد در صد به او اطمینان دارم.
19. the bananas are three hundred tumans apiece
موز دانه ای سیصد تومان است.
20. the downtowns of a hundred towns were decorated for the new year
مراکز صدها شهر به خاطر سال نو آذین شده بود.
21. their number approximates one hundred
تعداد آنها نزدیک به صد است.
22. there were toward five hundred persons
نزدیک به پانصد نفر آنجا بودند.
23. they gave him a hundred lashes
به او صد ضربه شلاق زدند.
24. this hall sits five hundred people
این تالار برای پانصد نفر جا دارد.
25. water boils at one hundred degrees centigrade
آب در صد درجه ی سانتی گراد به جوش می آید.
26. a haul of over five hundred miles
مسافت ترابری بیش از پانصد مایل
27. a price gouge of several hundred dollars
گرانفروشی به مبلغ چندصد دلار
28. experts reckon that about one hundred tons of cement will be needed
کارشناسان برآورد می کنند که حدود صد تن سیمان مورد نیاز خواهد بود.
29. the cost amounts to one hundred thousand tumans
هزینه بالغ بر صدهزار تومان است.
30. the cost comes to one hundred dollars including carriage
هزینه با احتساب کرایه به صد دلار می رسد.
31. the family together earned nine hundred dollars a week
آن خانواده روی هم هفته ای نهصد دلار درآمد داشت.
32. this microscope magnifies things one hundred times
این میکروسکپ چیزها را صد مرتبه بزرگ تر می نماید.
33. his speed was clocked at two hundred miles per hour
سرعت او در هر ساعت دویست مایل محاسبه شد.
34. that country's independence was achieved two hundred years ago
آن کشور دویست سال پیش استقلال یافت.
35. the building had been erected a hundred years ago
ساختمان صدسال پیش ساخته شده بود.
36. the government has disbursed over one hundred million dollars for road construction
دولت بیش از صد میلیون دلار صرف راهسازی کرده است.
37. these apples are sold by the hundred
این سیب ها را صدتا صدتا می فروشند.
38. this book will cost over one hundred dollars
این کتاب بیش از صد دلار تمام خواهد شد (قیمت خواهد داشت).
39. this hotel has accommodations for five hundred guests
این هتل ظرفیت پذیرایی پانصد نفر را دارد.
40. he navigated the spaceship to within one hundred meters of the moon's surface
او فضاپیما را تا صدمتری سطح ماه هدایت کرد.
41. the champion tipped the scales at two hundred pounds
وزن آن قهرمان دویست پوند بود.
42. the circumference of the dome is one hundred meters
پیرامون گنبد صد متر است.
43. the price of this rug is two hundred dollars, give or take five or six dollars
قیمت این فرش با پنج شش دلار کم و زیاد دویست دلار است.
44. the two families' feud had lasted one hundred years
دشمنی آن دو خانواده صد سال طول کشیده بود.
45. . . . overnight (he) became the master of a hundred teachers!
. . . یک شبه مسئله گوی صد مدرس شد!
46. bind the dollars together in bundles of one hundred
دلارها را صد تا صد تا به هم ببند.
47. for every good hunting dog there are a hundred sorry ones
در مقابل هر یک سگ شکاری خوب صد سگ بد وجود دارد.
48. the body of the novel itself is two hundred pages
خود متن رمان دویست صفحه است.
49. the company is going to lay off two hundred workers
شرکت دویست کارگر را بی کار خواهد کرد.
50. the ship was carrying arms and about one hundred combatants
کشتی حامل جنگ افزار و حدود صد نفر رزمنده بود.
51. you need a thousand tumans; i'll give you nine hundred and you can get the difference from your father
شما به هزار تومان نیاز دارید; من نهصد تومان می دهم و مانده را از پدرتان بگیرید.
52. a top-heavy army that has two thousand soldiers and two hundred senior officers
یک ارتش بالا سنگین که دو هزار سرباز و دویست افسر ارشد دارد
53. he reckons that he has clocked up more than two hundred thousand miles in a life of cycling
او حساب می کند که طی یک عمر دوچرخه سواری بیش از دویست هزار میل را طی کرده است.
54. a mad person throws a rock in a well which a hundred sane people can't take out
یک دیوانه سنگی را در چاه می اندازد که صد عاقل نمی توانند در بیاورند.
55. it must be easy to quit smoking; hossein has done it a hundred times!
لابد ترک سیگار آسان است چون حسین صدها بار آن کار را کرده است !