hunchback

/ˈhənt͡ʃˌbæk//ˈhʌnt͡ʃbæk/

معنی: کوهان دار، ادم گوژپشت، پشت خم، پشت خم
معانی دیگر: گوژپشت، چفته پشت، کمان پشت، لوخ، کوژی (گوژی)، چفتگی، قوزداری، ادم گوژپشت، کوهان دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of having a humped back or extremely rounded shoulders, or the afflicted back itself.

(2) تعریف: a person who has this condition.

جمله های نمونه

1. Popular tradition portrays Richard III as a hunchback.
[ترجمه گوگل]سنت رایج ریچارد سوم را به عنوان یک قوز به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]سنت مردمی، ریچارد سوم را به عنوان یک گوژپشت نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The menfolk have an aged, craggy appearance, being hunch-backed from their hard labour, and wear a long grey beard.
[ترجمه گوگل]مردها ظاهری کهنسال و درهم تنیده دارند، از کار سخت خود قوز کرده اند و ریش خاکستری بلندی دارند
[ترجمه ترگمان]The دارای ظاهری مسن و ناصاف هستند و از نیروی کار سخت خود حمایت می کنند و ریش بلند و خاکستری می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So in May Disney obtained permission to move 100 of the bald, hunch-backed and unruly birds 60 miles away.
[ترجمه گوگل]بنابراین در ماه مه دیزنی اجازه گرفت 100 پرنده طاس، قوزدار و سرکش را به 60 مایل دورتر منتقل کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین در ماه مه، دیزنی اجازه گرفت تا ۱۰۰ پرنده کچل و hunch و سرکش را ۶۰ مایل دورتر حرکت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suddenly the grotesque figure of the hunchback Quasimodo loomed out of the darkness.
[ترجمه گوگل]ناگهان شکل عجیب و غریب قوز پشت کوازیمودو از تاریکی بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]ناگهان پیکر زمخت گوژپشت در تاریکی پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clopin was making fun of him, and the hunchback was angry.
[ترجمه گوگل]کلوپین او را مسخره می کرد و قوز خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]Clopin داشت او را مسخره می کرد و گوژپشت هم عصبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the hunchback had made the fire for me I inquired about the grub.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه گوژپشت برای من آتش درست کرد، در مورد خاکشیر جویا شدم
[ترجمه ترگمان]پس از آن که the آتش را برای من روشن کرده بود، درباره the پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Abnormal rearward curvature of the spine, resulting in protuberance of the upper back ; hunchback.
[ترجمه گوگل]انحنای غیرطبیعی ستون فقرات به سمت عقب که منجر به برآمدگی قسمت بالایی پشت می شود گوژپشت
[ترجمه ترگمان]انحنای غیر عادی ستون فقرات، منجر به protuberance پشتش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This folderol completed, he rang a little bell, whereupon the hunchback promptly appeared to escort me to the office of M. l'Econome.
[ترجمه گوگل]این پوشه تکمیل شد، او زنگ کوچکی را به صدا درآورد، پس از آن، قوزک فوراً ظاهر شد تا مرا تا دفتر M l'Econome همراهی کند
[ترجمه ترگمان]این کار غیر ضروری به پایان رسید، زنگ کوچکی به صدا در آورد و او به سرعت به داخل آمد تا مرا تا دفتر مسی و مادلن همراهی کند من Econome هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her ugly appearance and wretched humpbacked addition is a perfect match, more it is to let the hunchback helps her raising two young teenage daughter.
[ترجمه گوگل]ظاهر زشت و قوز بدبخت او کاملاً مطابقت دارد، بیشتر این است که اجازه دهد قوز به او در تربیت دو دختر نوجوان کمک کند
[ترجمه ترگمان]ظاهر زشت و جمع گوژپشت او یک بازی عالی است، بیشتر آن این است که اجازه دهیم گوژپشت به او کمک کند تا دو دختر نوجوان جوان را بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The king of the country was a little old hunchback man.
[ترجمه گوگل]پادشاه کشور یک مرد گوژپشت پیر بود
[ترجمه ترگمان]پادشاه کشور یک گوژپشت کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I will kick your butt so high; you look like a hunchback.
[ترجمه گوگل]من با لگد تو را آنقدر بالا خواهم زد شبیه قوز میشی
[ترجمه ترگمان]من کونت را آنقدر بالا خواهم زد که مثل یک گوژپشت به نظر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Quasimodo was a wise and kindhearted guy, but he had an ugly face and a hunchback.
[ترجمه گوگل]کوازیمودو مردی عاقل و مهربان بود، اما چهره ای زشت و قوز قوز داشت
[ترجمه ترگمان]Quasimodo یک آدم عاقل و خوش قلب بود، اما صورت زشتی داشت و یک گوژپشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was far from being handsome . Along with a rather short stature, he had a hunchback.
[ترجمه گوگل]او از خوش تیپ بودن فاصله زیادی داشت او همراه با قد نسبتاً کوتاه، قوز پشتی داشت
[ترجمه ترگمان]او از خوش قیافه بودن دور بود در طول یک قد کوتاه، او یک گوژپشت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His best - known works are the novels Les Mis é rables and Notre - Dame de Paris ( movie: The Hunchback of Notre - Dame ).
[ترجمه گوگل]معروف ترین آثار او رمان های Les Mis é é rables و Notre Dame de Paris (فیلم: The Chungback of Notre Dame) هستند
[ترجمه ترگمان]بهترین آثار او رمان های لس Mis و نوتردام دو پاریس (فیلم: کلیسای نتردام)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوهان دار (اسم)
humpback, hunchback

ادم گوژپشت (اسم)
hunchback

پشت خم (اسم)
hunchback

پشت خم (صفت)
hunchback

انگلیسی به انگلیسی

• spinal deformity causing a humped back; person having an abnormally protruding back
a hunchback is a person who has a large lump on their back because their spine is deformed; an offensive word.
a hunchback is also a large lump on someone's back that is caused by a deformity of the spine.

پیشنهاد کاربران

A hunchback refers to a person with a humpback, which is a large, round lump or raised area on their back due to abnormal spinal curvature. The term is often used to describe individuals with this physical characteristic, and it can sometimes be considered offensive
...
[مشاهده متن کامل]

گوژپشت ( خمیده پشت، خمیده قامت، قوز پشت به فردی اطلاق می شود که قوز داشته باشد که به دلیل انحنای غیرطبیعی ستون فقرات، برآمدگی بزرگ و گرد یا ناحیه ای بر آمده در پشت او ایجاد می شود.
این اصطلاح اغلب برای توصیف افرادی با این ویژگی فیزیکی استفاده می شود و گاهی اوقات می توان آن را توهین آمیز تلقی کرد.
The novel's protagonist was portrayed as a kind - hearted hunchback.
In the story, the hunchbacked character faced discrimination due to his appearance.
The historical figure was known for his distinctive hunchback and physical deformity.

hunchbackhunchback
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hunchback
کوهان کَمَر ( متردافِ واژِهٔ humpback ) .
گوژپشت

بپرس