humph

/ˈhəmf//hʌmpf/

معنی: پیف کردن، پیف
معانی دیگر: (ندا به نشان شک یا شگفتی یا تنفر) نه !، ا!، اه !، پیف علامت تردید یا نارضایتی

بررسی کلمه

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express disdain, doubt, surprise, or displeasure.

- Humph, he's the last one I'd have chosen!
[ترجمه گوگل] هامف، او آخرین کسی است که من انتخاب می کردم!
[ترجمه ترگمان] هوم! او آخرین کسی است که من انتخاب کرده ام!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She didn't humph and went away.
[ترجمه گوگل]او قوز نکرد و رفت
[ترجمه ترگمان]او از جایش تکان نخورد و بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Humph, I see you've got yourself some lunch and you haven't made any for the rest of us!
[ترجمه گوگل]هامف، می بینم که برای خودت ناهار خوردی و برای بقیه ناهار درست نکردی!
[ترجمه ترگمان]- هوم، می بینم که کمی ناهار خوردی و برای بقیه ما کاری نکردی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He humphed his doubt.
[ترجمه گوگل]او شک خود را زیر و رو کرد
[ترجمه ترگمان]شک داشت که تردید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I like walking on the street humph my own song.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در خیابان با آهنگ خودم قدم بزنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با آهنگ خودم در خیابان قدم بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Humph, your family isn't so well off as all that. "
[ترجمه گوگل]هامف، خانواده شما آنقدرها هم خوب نیستند "
[ترجمه ترگمان]هوم، خانواده تو همه این چیزها را خوب بلد نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Humph" she said, turning away to steal a glance at the sun, which did look rather bright.
[ترجمه گوگل]او گفت: «هامف» و رویش را برگرداند تا نگاهی به خورشید که نسبتاً درخشان به نظر می‌رسید بدزدد
[ترجمه ترگمان]برگشت تا نگاهی به خورشید بیندازد که کمی روشن به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Humph ! Who believes what you say?
[ترجمه گوگل]هامف! چه کسی حرف شما را باور می کند؟
[ترجمه ترگمان]هوم! کی باور داره که تو چی میگی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Humph! That makes me so upset! The kitten is so mean!
[ترجمه گوگل]هامف! این خیلی ناراحتم میکنه! بچه گربه خیلی بد است!
[ترجمه ترگمان]هوم! ! این منو خیلی ناراحت میکنه بچه گربه این قدر بدجنس است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Humph, don't tell me you take him at his word!
[ترجمه گوگل]هامف، به من نگو ​​که حرفش را قبول می کنی!
[ترجمه ترگمان]هوم! به من نگو که او را به حرف خودش می بری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. " Humph, stupid fool!'said Li, shaking his head.
[ترجمه گوگل]لی در حالی که سرش را تکان می دهد گفت: هامف، احمق احمق
[ترجمه ترگمان]! هوم، احمق احمق \" لی سرش را تکان داد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Humph! Do you think you are qualified?
[ترجمه گوگل]هامف! آیا فکر می کنید واجد شرایط هستید؟
[ترجمه ترگمان]هوم! فکر می کنی واجد شرایط هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Humph! I see one thing,'said Carton.
[ترجمه گوگل]هامف! کارتن گفت من یک چیز را می بینم
[ترجمه ترگمان]هوم! کارتن گفت: من یک چیز می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Elevator operator: Humph! I brought you up didn't I?
[ترجمه گوگل]اپراتور آسانسور: هامف! من شما را بزرگ کردم، نه؟
[ترجمه ترگمان]هوم! من تو رو بزرگ کردم، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let me be calm, humph!
[ترجمه گوگل]بگذار آرام باشم هامف!
[ترجمه ترگمان]بگذار من آرام باشم، humph!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Humph! Well see about that.
[ترجمه گوگل]هامف! خواهیم دید
[ترجمه ترگمان]هوم! خب، این رو ببین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیف کردن (فعل)
humph

انگلیسی به انگلیسی

• nonsense!

پیشنهاد کاربران

بپرس