humped


معنی: خم
معانی دیگر: گوژپشت، قوزدار، کوژ، چفته

جمله های نمونه

1. a humped whale
نهنگ کوهان دار

2. he stood humped with pain
او از شدت درد دولا ایستاده بود.

3. the cat humped its back
گربه پشت خود را کوژ کرد.

4. The tiger humped his back before he sprang on the game.
[ترجمه گوگل]ببر قبل از اینکه به بازی بپرد پشتش را خم کرد
[ترجمه ترگمان]ببر قبل از اینکه بازی را شروع کند پشت او را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your huge desk has been humped up by six of us.
[ترجمه گوگل]میز بزرگ شما توسط ما شش نفر بالا رفته است
[ترجمه ترگمان] میز بزرگ شما ۶ نفر از ما رو پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I humped the heavy case upstairs.
[ترجمه گوگل]کیف سنگین را به طبقه بالا فرو بردم
[ترجمه ترگمان]چمدان سنگین را بالا کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cat's back humped when she saw a dog.
[ترجمه گوگل]پشت گربه با دیدن سگی قوز کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی سگ را دید، گربه سرش را بالا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was humped when thinking about her leaving.
[ترجمه گوگل]وقتی به رفتن او فکر می کرد، قوز کرده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی فکر می کرد که دارد از خانه بیرون می رود، سرش را خم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was tall and broad with humped shoulders.
[ترجمه گوگل]قد بلند و گشاد با شانه های قوز کرده بود
[ترجمه ترگمان]قد بلندی داشت و شانه های خمیده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cat humped its back.
[ترجمه گوگل]گربه پشتش را قوز کرد
[ترجمه ترگمان]گربه روی پشتش را خم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I humped the case upstairs.
[ترجمه گوگل]قاب را به طبقه بالا بردم
[ترجمه ترگمان]پرونده را بالا بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The water is so shallow that their writhing humped backs break clear of the surface.
[ترجمه گوگل]آب آنقدر کم عمق است که پشت قوزدار آنها از سطح جدا می شود
[ترجمه ترگمان]آب چنان کم عمق است که پشت قوز دار آن ها از سطح صاف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Over several weekends I humped big loads, all over 40 pounds, and actually became very fond of this pack.
[ترجمه گوگل]در طی چند تعطیلات آخر هفته، بارهای بزرگ، همه بیش از 40 پوند را بالا بردم، و در واقع بسیار به این بسته علاقه مند شدم
[ترجمه ترگمان]در طول چندین هفته، من باره ای بزرگ و سنگینی را بیش از ۴۰ پوند وزن کردم و واقعا به این گروه بسیار علاقه مند شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Adult males have a humped forehead and longer fin extensions, but there is no obvious way of sexing smaller individuals.
[ترجمه گوگل]نرهای بالغ دارای پیشانی قوزدار و باله بلندتر هستند، اما هیچ راه مشخصی برای تعیین جنسیت افراد کوچکتر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]مردان بالغ دارای پیشانی قوز دار و امتداد باله ای دراز هستند اما هیچ روش مشخصی برای افراد کوچک تر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خم (صفت)
inclined, bent, curved, humped, crooked, nutant, bow-backed

پیشنهاد کاربران

بپرس