humorless

/ˈhjuːmərləs//ˈhjuːmərləs/

معنی: بی مزاح
معانی دیگر: بی مزاح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of humor.

جمله های نمونه

1. He listens with an alert, humorless expression.
[ترجمه گوگل]او با حالتی هوشیار و بی طنز گوش می دهد
[ترجمه ترگمان]او با حالت جدی و جدی به حرف هایش گوش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The only human notes in the dull and humorless whining are cigarette references.
[ترجمه گوگل]تنها یادداشت‌های انسانی در ناله‌های کسل‌کننده و بدون طنز، اشاره به سیگار است
[ترجمه ترگمان]تنها یادداشت های انسانی در این ناله کسل کننده و ناهنجار، منابع سیگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Defining and analyzing humor is a pastime of humorless people.
[ترجمه گوگل]تعریف و تحلیل شوخ طبعی سرگرمی افراد بی طنز است
[ترجمه ترگمان]تعریف و تجزیه و تحلیل شوخ طبعی، تفریح و تفریح مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Quaritch is a humorless man, thicknecked and barrel-chested, with one side of his face twisted by the scars from an encounter with some Pandoran predator.
[ترجمه گوگل]کواریچ مردی بی طنز، یقه کلفت و سینه بشکه ای است که یک طرف صورتش بر اثر زخم های ناشی از برخورد با شکارچی پاندورا پیچ خورده است
[ترجمه ترگمان]Quaritch یک آدم بی humorless، سینه و سینه، با یک طرف صورتش براثر برخورد با یک برخورد با یک شکارچی Pandoran
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of these books are humorless.
[ترجمه گوگل]اکثر این کتاب ها بدون طنز هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر این کتاب ها جدی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a humorless wink; a wink of warning.
[ترجمه گوگل]این یک چشمک بی طنز بود یک چشمک هشدار
[ترجمه ترگمان]یک چشمک تلخ بود؛ یک چشمک نشانه هشدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does the writer sound crooked or honest, humorless or playful?
[ترجمه گوگل]آیا نویسنده کج یا صادق، بی طنز یا بازیگوش به نظر می رسد؟
[ترجمه ترگمان]آیا نویسنده راست یا صادق، عبوس و یا بازیگوش است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The authorities took their usual humorless approach to this flight of fancy.
[ترجمه گوگل]مقامات رویکرد معمولی بدون طنز خود را به این پرواز خیالی در پیش گرفتند
[ترجمه ترگمان]مقامات بر حسب عادت همیشگی خود به این پرواز رویایی نزدیک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A "Saturnine" disposition is typically humorless and somewhat grim.
[ترجمه گوگل]حالت "زحلی" معمولاً بی طنز و تا حدودی ترسناک است
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی \"Saturnine\" معمولا جدی و تاحدودی ناخوشایند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. SEVEN HUMORLESS MEN sIt 'sideside at a long table. An empty chair faces them.
[ترجمه گوگل]هفت مرد بی مزه کنار یک میز طولانی نشسته اند یک صندلی خالی رو به روی آنهاست
[ترجمه ترگمان]هفت humorless MEN در یک میز بلند یک صندلی خالی روی آن ها قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We waited to have our visas minutely examined by security police with green uniforms and humorless expressions.
[ترجمه گوگل]ما منتظر بودیم تا ویزای ما توسط پلیس امنیتی با یونیفرم سبز و عبارات بی طنز بررسی شود
[ترجمه ترگمان]ما منتظر بودیم که visas را با دقت بررسی کنیم و پلیس را با لباس سبز و قیافه های عبوس بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not " getting " deception or nuance, they are straitlaced and humorless.
[ترجمه گوگل]آنها فریب و یا ظرافت "دریافت" نمی کنند، آنها سختگیر و بی طنز هستند
[ترجمه ترگمان]نه \"به دست آوردن\" فریب یا ظرافت بودن \"، آن ها straitlaced و جدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When even survival is questionable any discourse on human rights becomes a humorless joke.
[ترجمه گوگل]وقتی حتی بقا هم مشکوک است، هر گفتمان حقوق بشر به یک شوخی بدون طنز تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که حتی بقا سوال برانگیز است، هر گفتمانی درباره حقوق بشر به یک شوخی جدی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی مزاح (صفت)
humorless

انگلیسی به انگلیسی

• lacking humor (also humourless)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : humor
✅️ اسم ( noun ) : humor
✅️ صفت ( adjective ) : humorous / humorless
✅️ قید ( adverb ) : humorously / humorlessly
جدی، خشک مزاج
بی شوخی - جدی

بپرس