humoristic


مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی

جمله های نمونه

1. There are humoristic who think that without Bush the fertile ground for satire will disappear.
[ترجمه گوگل]طنز پردازانی وجود دارند که فکر می کنند بدون بوش زمینه مساعد طنز از بین خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]کسانی هستند که فکر می کنند بدون بوش زمین حاصلخیز برای هجو ناپدید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a very humoristic comedy.
[ترجمه گوگل]این یک کمدی بسیار طنز است
[ترجمه ترگمان]این یک کمدی بسیار ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am a humoristic, experienced, generous intelligent and kind hearted man who enjoy travelling and socializing with people.
[ترجمه گوگل]من مردی شوخ طبع، با تجربه، سخاوتمند باهوش و خوش قلب هستم که از سفر و معاشرت با مردم لذت می برم
[ترجمه ترگمان]من مردی humoristic، با تجربه، سخاوتمند و خوش قلب هستم که از سفر و معاشرت با مردم لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I like art in a humoristic way, so I use this method to express my ideas.
[ترجمه گوگل]من هنر را به شیوه طنز دوست دارم، بنابراین از این روش برای بیان ایده هایم استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من هنر را به روش humoristic دوست دارم، بنابراین از این روش برای بیان افکارم استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She likes eating ice cream and taking hot shower. The story describes their happy life and humoristic story between them and their teachers, friends, classmates and friends.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد بستنی بخورد و دوش آب گرم بگیرد داستان زندگی شاد و داستان طنز آنها را بین آنها و معلمان، دوستان، همکلاسی ها و دوستانشان شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]او خوردن بستنی را دوست دارد و دوش آب گرم می گیرد این داستان زندگی شاد و داستان humoristic بین آن ها و معلمان، دوستان، همکلاسی ها و دوستان آن ها را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chuang Tzu expressed his opinion on life and universe with humoristic and free language.
[ترجمه گوگل]چوانگ تزو نظر خود را در مورد زندگی و جهان با زبانی طنزآمیز و آزاد بیان کرد
[ترجمه ترگمان]Chuang تائو عقیده خود در مورد زندگی و جهان را با زبان آزاد و زبان آزاد بیان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Old Liu, he was always living in a single room after he divorced, and the facetious humoristic nature of him made a good relationship with his neighbors.
[ترجمه گوگل]لیو پیر، او پس از طلاق همیشه در یک اتاق مجردی زندگی می‌کرد و ماهیت طنزآمیز او باعث ایجاد رابطه خوبی با همسایگانش شد
[ترجمه ترگمان]لیو پیر، پس از طلاق، همیشه در یک اتاق زندگی می کرد، و طبیعت شوخ humoristic او رابطه خوبی با همسایگان خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. International Cartoon Exhibition – Exploitation and workers' rights, a critical look through a humoristic Line!
[ترجمه گوگل]نمایشگاه بین المللی کاریکاتور - استثمار و حقوق کارگران، نگاهی انتقادی از طریق یک خط طنز!
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه بین المللی کاریکاتور - استثمار و حقوق کارگران، نگاهی انتقادی از طریق خط humoristic!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He influenced a generation aesthetic judgment fashion with unexpected and dangerous artistic conception and innovative format and humoristic art style.
[ترجمه گوگل]او با تصور هنری غیرمنتظره و خطرناک و قالب بدیع و سبک هنری طنز، بر یک مد قضاوت زیبایی‌شناختی نسل تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]او بر یک مد قضاوت زیبایی شناختی، با مفهوم هنری غیر منتظره و خطرناک، قالب و سبک هنری humoristic تاثیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To begin with, the idea behind this exhibition was to present a selection of humoristic and cheerful works.
[ترجمه گوگل]برای شروع، ایده این نمایشگاه ارائه گزیده ای از آثار طنز و شاد بود
[ترجمه ترگمان]برای شروع، ایده پشت این نمایشگاه، ارائه مجموعه ای از آثار شاد و شاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At a time when the trend of "corpse-art" was the main tendency, Gao Feng's performance was indeed filled with gentle and humoristic tones.
[ترجمه گوگل]در زمانی که گرایش اصلی «هنر جسد» بود، اجرای گائو فنگ در واقع مملو از لحن‌های ملایم و طنز بود
[ترجمه ترگمان]در زمانی که روند \"جسد - هنر\" گرایش اصلی بود، عملکرد Gao فنگ در واقع با صدای آرام و humoristic پر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Signs of sexual consciousness hidden in them might induce some clues to 'hormonal movement' so as to enrich more their humoristic morals and make the process be led up to meaningful afterthoughts.
[ترجمه گوگل]نشانه‌هایی از آگاهی جنسی پنهان در آنها ممکن است سرنخ‌هایی را برای «حرکت هورمونی» القا کند تا اخلاق شوخ‌طلبانه‌تر آنها را غنی‌تر کند و این روند را به سمت افکار بعدی معنادار سوق دهد
[ترجمه ترگمان]علائم آگاهی جنسی پنهان در آن ها ممکن است برخی سرنخ ها را به جنبش هورمونی القا کند تا اخلاقیات humoristic را غنی کند و فرآیند منجر به afterthoughts معنی دار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• humorous, funny; pertaining to or of a humorist

پیشنهاد کاربران

بپرس