humoral

/ˈhjuːmərəl//ˈhjuːmərəl/

وابسته به چهار خلط (یا اخلاط اربعه)، چهارگشی، گشی، تن آبگونه ای، خلطی، وابسته به خلط های بدن، وابسته به طبایع چهارگانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or arising from any of the bodily fluids.

جمله های نمونه

1. Both humoral and cellular immune responses are important in clearing the parasite and providing immunity.
[ترجمه گوگل]هر دو پاسخ ایمنی هومورال و سلولی در پاکسازی انگل و ایجاد ایمنی مهم هستند
[ترجمه ترگمان]هم humoral و هم پاسخ های ایمنی سلولی در پاک سازی انگلی و ارائه مصونیت از اهمیت بالایی برخوردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This shows the presence of a humoral inhibitor of ileal motor activity.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده وجود یک مهارکننده هومورال فعالیت حرکتی روده است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که حضور بازدارنده humoral فعالیت موتور ileal را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ability of humoral antibodies to inhibit tumor growth varies with different cell types.
[ترجمه گوگل]توانایی آنتی بادی های هومورال برای مهار رشد تومور با انواع مختلف سلول متفاوت است
[ترجمه ترگمان]توانایی آنتی بادی humoral برای مهار رشد تومور با انواع مختلف سلول فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Humoral itch with vulva Sao mussily with what endocrine metabolizes also have close relationship.
[ترجمه گوگل]خارش هومورال با فرج سائو با آنچه که غدد درون ریز متابولیزه می شود نیز رابطه نزدیکی دارند
[ترجمه ترگمان]humoral خارش با vulva سائو mussily با آنچه metabolizes غدد درون ریز ممکن است رابطه نزدیکی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the maintainable time of humoral immunity against Francisella tularensis after infection, influence factors and the recessive infection situation in healthy people.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه زمان قابل حفظ ایمنی هومورال در برابر فرانسیسلا تولارنسیس پس از عفونت، عوامل تأثیرگذار و وضعیت عفونت مغلوب در افراد سالم
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه زمان maintainable ایمنی humoral در برابر Francisella tularensis بعد از عفونت، عوامل تاثیر گذار و وضعیت عفونت مغلوب در افراد سالم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Invade human body to whether be concerned with humoral immunity only when coliform organisms.
[ترجمه گوگل]حمله به بدن انسان به اینکه آیا با ایمنی هومورال تنها زمانی که موجودات کلیفرم نگران است
[ترجمه ترگمان]بدن انسان را به خطر می اندازد که تنها در صورتی که موجودات زنده هستند ایمنی بدن را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: VTP could improve both humoral immune function and cellular immune function of immunosuppressed mice.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: VTP می‌تواند هم عملکرد ایمنی هومورال و هم عملکرد ایمنی سلولی موش‌های با سرکوب سیستم ایمنی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: VTP می تواند هم عملکرد سیستم ایمنی humoral و هم عملکرد سیستم ایمنی سلولی موش های immunosuppressed را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To compare humoral immune responses and T helper cell polarization induced by different injection methods of a multi epitope chimeric DNA vaccine.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه پاسخ‌های ایمنی هومورال و پلاریزاسیون سلول‌های کمکی T ناشی از روش‌های مختلف تزریق یک واکسن DNA کایمریک چند اپی توپی
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه واکنش های ایمنی humoral و قطبش سلول T به وسیله روش های تزریق متفاوت یک واکسن DNA chimeric epitope epitope شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions The AIMD may be caused by the humoral and cell mediated passive immunity against inner ear antigens.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری AIMD ممکن است توسط ایمنی غیر فعال هومورال و سلولی در برابر آنتی ژن های گوش داخلی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The ممکن است توسط the و سلول غیر فعال غیر فعال در برابر آنتی ژن های گوش داخلی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusions : Immunologic derangement of cell immunity and humoral immune function is presented in CKD patients.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اختلال ایمونولوژیک ایمنی سلولی و عملکرد ایمنی هومورال در بیماران CKD ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اختلال اختلال در ایمنی سلول و عملکرد سیستم ایمنی humoral در بیماران CKD ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To search the change of humoral immune and acute phase response proteins in children with hepatolenticular degeneration (HLD).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییر پروتئین های پاسخ ایمنی هومورال و فاز حاد در کودکان مبتلا به دژنراسیون کبدی لنتیکولار (HLD)
[ترجمه ترگمان]هدف جستجو تغییر سیستم ایمنی humoral و واکنش سریع پروتیین های واکنش فاز در کودکان با degeneration hepatolenticular (HLD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this group there is often impairment of cellular and humoral defences against infection but there is little information on splenic function.
[ترجمه گوگل]در این گروه اغلب اختلالات دفاعی سلولی و هومورال در برابر عفونت وجود دارد اما اطلاعات کمی در مورد عملکرد طحال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این گروه اغلب اختلال of سلولی و humoral در برابر عفونت وجود دارد اما اطلاعات کمی در مورد عملکرد splenic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. OBJECTIVE:To study the effects of concentrated liquor from male zooid of Antheraea pernyi to the cellular immune function, humoral immune function, and monocyte phagocytic system of mice.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثرات مشروب غلیظ از زوئید نر Antheraea pernyi بر عملکرد ایمنی سلولی، عملکرد ایمنی هومورال و سیستم فاگوسیتی مونوسیت موش
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای بررسی اثرات نوشیدن الکل متمرکز از zooid مذکر of pernyi به عملکرد سیستم ایمنی سلولی، عملکرد سیستم ایمنی humoral و سیستم monocyte phagocytic موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusions: volatile oil from Artemsia dracunculus L. can significantly enhance the non-specific, cell-mediated and humoral immunological function in immunodepressed mice.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: روغن فرار از Artemsia dracunculus L می‌تواند به طور قابل‌توجهی عملکرد ایمونولوژیک غیراختصاصی، سلولی و هومورال را در موش‌های مبتلا به افسردگی افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: نفت فرار از Artemsia dracunculus L ؟ function - the and humoral the non non non - - in in in in in
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The physiological mechanisms regulating feed intake in poultry are complex and involved in many nerval routes and humoral factors.
[ترجمه گوگل]مکانیسم های فیزیولوژیکی تنظیم کننده مصرف خوراک در طیور پیچیده است و در بسیاری از مسیرهای عصبی و عوامل هومورال دخالت دارد
[ترجمه ترگمان]مکانیسم های فیزیولوژیکی تنظیم کننده ورودی تغذیه در ماکیان، پیچیده بوده و در بسیاری از مسیرهای nerval و عوامل humoral دست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] آبگونه ای

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to bodily fluids

پیشنهاد کاربران

در زیست شناسی:
نوعی دفاع اختصاصی وجود دارد به نام humoral adaptive response که توسط لنفوسیت های B انجام شده و در ان با عوامل بیگانه با آنتی بادی مقابله میشود.
نوع دیگر دفاع اختصاصی cell mediated adaptive response است که توسط لنفوسیت های T انجام میشود
اخلاطی
وابسته به مایع احشایی ( �احشاءمایعی� )
مزاجی یا خونی

بپرس