humor someone

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
با کسی راه اومدن / دل کسی رو نشکستن / به کسی رو دادن / وانمود کردن که موافقی
در زبان محاوره ای:
باهاش راه اومد، گذاشت حرفشو بزنه، بهش رو داد، نخواست ناراحتش کنه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – ملایمت آمیز ) :**
رفتاری که در اون فرد برای جلوگیری از ناراحتی یا درگیری، وانمود می کنه با طرف مقابل موافقه یا حرفش رو می پذیره.
مثال: I humored him even though I disagreed.
باهاش راه اومدم، با اینکه مخالف بودم.
2. ** ( روانی – ملاحظه کارانه ) :**
برای حفظ آرامش روانی یا جلوگیری از واکنش منفی، فرد طرف مقابل رو تأیید می کنه یا بهش اجازه می ده حرفش رو بزنه—even if it’s irrational.
مثال: She humored her elderly father’s stories.
با داستان های پدر پیرش راه اومد.
3. ** ( اجتماعی – دیپلماتیک ) :**
در موقعیت های اجتماعی یا کاری، برای حفظ روابط یا جلوگیری از تنش، فرد با طرف مقابل همراهی ظاهری می کنه.
مثال: The manager humored the client’s unrealistic demands.
مدیر با خواسته های غیرواقعی مشتری راه اومد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
indulge – appease – go along with – pacify – tolerate – accommodate