humidify

/hjuːˈmɪdɪfaɪ//hjuːˈmɪdɪfaɪ/

معنی: مرطوب ساختن، نمدار کردن
معانی دیگر: مرطوب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: humidifies, humidifying, humidified
مشتقات: humidification (n.), humidifier (n.)
• : تعریف: to add vaporized moisture to; make humid.

جمله های نمونه

1. Like the modern-day Gulf Stream, these waters warmed and humidified the two landmasses.
[ترجمه گوگل]مانند گلف استریم امروزی، این آب ها دو خشکی را گرم و مرطوب کردند
[ترجمه ترگمان]این آب های مانند جریان مدرن خلیج، این آب های گرم را گرم و گرم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Humidify the air in the bedroom and rubbing a few drops of eucalyptus or olbas oil into the pillowcase to help clear the nose.
[ترجمه گوگل]هوای اتاق خواب را مرطوب کنید و چند قطره روغن اکالیپتوس یا روغن اولباس را به روبالشی بمالید تا به پاک شدن بینی کمک کند
[ترجمه ترگمان]هوای اتاق را روشن کنید و چند قطره روغن اکالیپتوس یا olbas را به روبالشی تمیز کنید تا به تمیز کردن بینی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was found thatthere was no need to humidify the cathode oxygen of the active DMFC.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که نیازی به مرطوب کردن اکسیژن کاتدی DMFC فعال نیست
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که thatthere نیازی به مرطوب ساختن اکسیژن کاتد از DMFC فعال ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Parafin was emulsion is used to humidify when the fiberglass is produced.
[ترجمه گوگل]پارافین امولسیون برای مرطوب کردن زمانی که فایبرگلاس تولید می شود استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از امولسیون کننده ها برای مرطوب ساختن هنگام تولید فایبرگلاس مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The participants are not allowed to humidify the tobacco in any way.
[ترجمه گوگل]شرکت کنندگان به هیچ وجه مجاز به مرطوب کردن تنباکو نیستند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان اجازه ندارند تنباکو را به هر طریقی مرطوب نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Allowed to add fresh air and humidify to keep the room fresh and clean.
[ترجمه گوگل]اجازه اضافه کردن هوای تازه و مرطوب کردن اتاق را دارد تا اتاق را تازه و تمیز نگه دارد
[ترجمه ترگمان]مجاز به افزودن هوای تازه و مرطوب نگه داشتن اتاق تمیز و تمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Parafin was emulsion is used to humidify when the fiberglass is produced. The amount of the emulsion used should be less than 2%.
[ترجمه گوگل]پارافین امولسیون برای مرطوب کردن زمانی که فایبرگلاس تولید می شود استفاده می شود مقدار امولسیون مصرفی باید کمتر از 2 درصد باشد
[ترجمه ترگمان]از امولسیون کننده ها برای مرطوب ساختن هنگام تولید فایبرگلاس مورد استفاده قرار می گیرد مقدار امولسیون کننده مورد استفاده باید کم تر از ۲ % باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They put some wet towels on the radiators to humidify the room.
[ترجمه گوگل]چند حوله خیس روی رادیاتور می گذارند تا اتاق را مرطوب کند
[ترجمه ترگمان]چند حوله مرطوب روی رادیاتورها گذاشتند تا اتاق را مرطوب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In order to solve this problem, we adopt mechanical ventilation to humidify the grain.
[ترجمه گوگل]برای حل این مشکل، ما از تهویه مکانیکی برای مرطوب کردن دانه استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای حل این مشکل، از تهویه مکانیکی برای مرطوب ساختن دانه استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Not only will the air you breathe be fresher, plants also naturally humidify the air reducing allergies and sinusitis.
[ترجمه گوگل]نه تنها هوایی که تنفس می کنید تازه تر می شود، بلکه گیاهان به طور طبیعی هوا را مرطوب می کنند و آلرژی و سینوزیت را کاهش می دهند
[ترجمه ترگمان]نه تنها هوای تنفس خواهید داشت، بلکه گیاهان نیز به طور طبیعی هوای تنفسی و آلرژی را مرطوب می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Humidifying of gas adopts constant temperature tank and fibred humidifier to humidify the air and hydrogen. Testing of humidity adopts HS1101 humidity sensor.
[ترجمه گوگل]مرطوب کردن گاز از مخزن دمای ثابت و مرطوب کننده فیبری برای مرطوب کردن هوا و هیدروژن استفاده می کند تست رطوبت از سنسور رطوبت HS1101 استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]Humidifying گاز از مخزن دما ثابت و مرطوب کننده برای مرطوب ساختن هوا و هیدروژن استفاده می کند تست رطوبت، حسگر رطوبت HS۱۱۰۱ را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرطوب ساختن (فعل)
damp, humidify

نمدار کردن (فعل)
moisten, humidify

تخصصی

[مهندسی گاز] مرطوبساختن، نمدارکردن
[نساجی] مرطوب نمودن - نم دار کردن
[آب و خاک] مرطوب کردن

انگلیسی به انگلیسی

• increase the amount of water vapor in the air of a room
to humidify somewhere such as a room means to release more water into the air and thus make it more moist.

پیشنهاد کاربران

بپرس