humeral

/ˈhjuːmərəl//ˈhjuːmərəl/

معنی: بازویی، شانه ای
معانی دیگر: (کالبد شناسی)، وابسته به یا نزدیک به استخوان بازو، (استخوان) بازویی

جمله های نمونه

1. Objective To practice and evaluate callus lengthening for humeral nonunion with large segment defect.
[ترجمه گوگل]هدف: تمرین و ارزیابی افزایش طول کالوس برای جوش نخوردن استخوان بازو با نقص قطعه بزرگ
[ترجمه ترگمان]هدف تمرین و ارزیابی callus lengthening با نقص بخش بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Methods:18 cases of humeral fractures were treated with self-locking intramedullary nail.
[ترجمه گوگل]روش کار: 18 مورد شکستگی استخوان بازو با ناخن داخل مدولری خود قفل شونده درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۸ مورد از شکستگی های humeral با میخ - self درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bipod stands apart, apart is the same as humeral ministry wide, the right hand is raised up.
[ترجمه گوگل]Bipod جدا می ایستد، جدا از هم مانند وزارت بازو گسترده، دست راست بلند شده است
[ترجمه ترگمان]جدا از هم، جدا از هم، از هم جدا شدن، دست راستش بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To analyze the stress distribution on the humeral ectocondyle in different postures and study the biomechanics mechanism of humeral ectocondyle fracture.
[ترجمه گوگل]هدف تجزیه و تحلیل توزیع تنش بر روی اکتوکندیل بازو در وضعیت‌های مختلف و مطالعه مکانیسم بیومکانیک شکستگی اکتوکندیل بازو
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل توزیع فشار بر روی humeral ectocondyle در حالات مختلف و بررسی مکانیسم biomechanics شکست humeral ectocondyle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Exercises to center the humeral head in the glenoid fossa were done to achieve glenohumeral control, and then progressed to more challenging positions.
[ترجمه گوگل]تمرین‌هایی برای مرکزیت سر بازو در حفره گلنوئید برای دستیابی به کنترل گلنوهومرال انجام شد و سپس به سمت موقعیت‌های چالش برانگیز پیش رفت
[ترجمه ترگمان]تمرین های برای مرکز the در the glenoid برای رسیدن به کنترل glenohumeral انجام شد و سپس به سمت موقعیت های چالش برانگیز تر پیشرفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Humeral ministry and the skin that the arm is in are gotten flabbily the fiercest, need exercises muscle regularly.
[ترجمه گوگل]بدن بازو و پوستی که بازو در آن قرار دارد شدیدترین حالت را دارد و نیاز به تمرینات منظم عضلات دارد
[ترجمه ترگمان]وزارت دفاع و پوست که بازوی آن ها در fiercest به دست می آید، به طور منظم به تمرینات ماهیچه نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods 2cases of comminuted proximal humeral fractures were treated with LCP.
[ترجمه گوگل]Methods2cases از شکستگی های ریز شده پروگزیمال هومرال با LCP درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۲ مورد of humeral مجاور humeral با LCP تیمار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Background: Biomechanical testing without humeral motion is a standard method for evaluating rotator cuff repair constructs.
[ترجمه گوگل]مقدمه: تست بیومکانیکی بدون حرکت بازو یک روش استاندارد برای ارزیابی ساختارهای ترمیم روتاتور کاف است
[ترجمه ترگمان]پیشینه: آزمایش biomechanical بدون حرکت humeral یک روش استاندارد برای ارزیابی سازه های تعمیر cuff rotator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion AO UHN humeral intramedullary nail fixation with auto cancellous bone graft is effective for treatment of humeral diaphyseal fracture nonunion.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری AO UHN تثبیت ناخن داخل استخوان بازو با پیوند استخوان اسفنجی خودکار برای درمان جوش نخوردن شکستگی دیافیز بازو موثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری عامل نارنجی uhn nail intramedullary با پیوند استخوان اسفنجی، برای درمان شکستگی fracture diaphyseal موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The more distal the humerus was, the smaller humeral head retroversion angle defined by a line between the epicondyles on two-dimension CT method was.
[ترجمه گوگل]هر چه دیستال استخوان بازو بیشتر باشد، زاویه برگشت سر بازو که با خط بین اپی کندیل ها در روش سی تی دوبعدی تعریف می شود، کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]more دورتر، استخوان بازو بود، زاویه کوچک تر humeral با زاویه بین epicondyles روی روش تی بعد ۲ بعدی مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods 31 cases of proximal humeral fractures were treated with intramedullary multi pin fixation through minimal incision above the olecranon fossa.
[ترجمه گوگل]Methods31 مورد از شکستگی های پروگزیمال هومرال با فیکساسیون چند پین داخل مدولاری از طریق حداقل برش بالای حفره اولکرانون درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۱ مورد از شکستگی های humeral مجاور با تثبیت multi multi از طریق برش minimal در بالای برش olecranon تیمار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The posterior humeral circumflex artery common arises from the subscapular artery mostly.
[ترجمه گوگل]شریان سیرکومفلکس خلفی بازو عمدتاً از شریان ساب کتفی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]سرخرگ circumflex humeral که اغلب از سرخرگ subscapular استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With this kind of nail, humeral shaft fractures were fixed by inserting needles through the upper point of olecranon fossa and made clinical evaluation on its effects.
[ترجمه گوگل]با این نوع میخ، شکستگی‌های شفت بازو با وارد کردن سوزن‌ها از نقطه فوقانی حفره اولکرانون رفع شد و اثرات آن ارزیابی بالینی انجام شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این نوع میخ، شکستگی های humeral با وارد کردن سوزن از طریق نقطه بالایی of fossa ثابت شدند و ارزیابی بالینی را بر روی اثرات آن انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The humeral head retroversion angle is markedly variable, the humeral head retroversion angle of shoulder joint prosthetic design should be individual.
[ترجمه گوگل]زاویه برگشت سر بازو به طور قابل توجهی متغیر است، زاویه برگشت سر بازو در طراحی پروتز مفصل شانه باید فردی باشد
[ترجمه ترگمان]زاویه humeral با زاویه retroversion به طور قابل توجهی متغیر است، زاویه head سر humeral برای طراحی مصنوعی مشترک باید فردی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازویی (صفت)
brachial, humeral

شانه ای (صفت)
humeral, pectinate, pectinated

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the long bone of the upper arm (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس