humber


هامبر (مصب رودخانه ی اوس ouse و ترنت trent در شمال شرقی انگلستان)

جمله های نمونه

1. Greenpeace has described the Humber as the most polluted river in Britain and a substantial contributor to North Sea pollution.
[ترجمه گوگل]صلح سبز، هامبر را آلوده ترین رودخانه بریتانیا و عامل مهمی در آلودگی دریای شمال توصیف کرده است
[ترجمه ترگمان]Greenpeace نام Humber را به عنوان آلوده ترین رودخانه در بریتانیا و یک عامل اساسی در آلودگی دریای شمال توصیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Humber died intestate and the plates therefore returned to the family.
[ترجمه گوگل]آقای هامبر بدون ارث درگذشت و بشقاب ها به خانواده بازگشتند
[ترجمه ترگمان]آقای Humber درگذشت و بشقاب به همین ترتیب به خانواده بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Boats were able to sail from the river Humber into the village carrying fish and other commodities.
[ترجمه گوگل]قایق ها می توانستند از رودخانه هامبر به روستا بروند و ماهی و سایر کالاها را حمل می کردند
[ترجمه ترگمان]قایق ها قادر بودند از رودخانه Humber به روستا بروند و ماهی و سایر کالاها را حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Just the other side of the Humber estuary another long distance path heads through the flat lands of the Lincolnshire Wolds.
[ترجمه گوگل]درست در سمت دیگر خور هامبر، مسیر طولانی دیگری از طریق زمین های هموار Lincolnshire Wolds می گذرد
[ترجمه ترگمان]درست در طرف دیگر رودخانه humber، سر راه طولانی دیگری در زمین های مسطح لینکلن شایر قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It goes west along the river Humber before passing north around the western edge of the Yorkshire Wolds.
[ترجمه گوگل]در امتداد رودخانه هامبر به سمت غرب می رود و سپس از لبه غربی یورکشایر وولدز به سمت شمال عبور می کند
[ترجمه ترگمان]این رودخانه در امتداد رودخانه Humber پیش از عبور از سمت شمال در حاشیه غربی of، واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Humber brought him into the Small Ward to look at my patient's injured leg.
[ترجمه گوگل]هامبر او را به بخش کوچک آورد تا به پای آسیب دیده بیمارم نگاه کند
[ترجمه ترگمان]Humber او را به بخش کوچک وارد کرد تا به پای زخمی بیمار من نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take the walk along the Humber Bridge with the wind nagging the high-tension cables.
[ترجمه گوگل]در امتداد پل هامبر همراه با باد که کابل‌های پرتنش را آزار می‌دهد، قدم بزنید
[ترجمه ترگمان]پیاده روی در امتداد پل Humber را با نق زدن باد بر روی کابل های دارای تنش بالا در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Humber estuary has been identified in several recent studies as one of the most polluted stretches of North Sea coast.
[ترجمه گوگل]مصب هامبر در چندین مطالعه اخیر به عنوان یکی از آلوده ترین امتداد سواحل دریای شمال شناسایی شده است
[ترجمه ترگمان]مصب Humber در چندین مطالعه اخیر به عنوان یکی از آلوده ترین مناطق ساحلی دریای شمال شناسایی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lindsey was lost and the Humber restored as Northumbria's southern frontier.
[ترجمه گوگل]لیندزی گم شد و هامبر به عنوان مرز جنوبی نورثامبریا بازسازی شد
[ترجمه ترگمان]لیندزی از بین رفت و the به عنوان مرز جنوبی Northumbria باز گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My senior had not been a Humber.
[ترجمه گوگل]ارشد من هامبر نبود
[ترجمه ترگمان] سال آخری من یه \"humber\" نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I by the tide of Humber would complain.
[ترجمه گوگل]من از جزر و مد هامبر شکایت می کردم
[ترجمه ترگمان]من از جزر و مد دریا شکایت می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The river Humber meets the sea at Grimsby.
[ترجمه گوگل]رودخانه هامبر در گریمزبی با دریا ملاقات می کند
[ترجمه ترگمان]رودخانه Humber در at با دریا برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In fact every plastic utensil bears a humber on its bottom.
[ترجمه گوگل]در واقع هر ظروف پلاستیکی یک هومر در کف خود دارد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت هر ظرف پلاستیکی بر روی کف آن قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I am headed for Humber Valley Resort, which opened in 200
[ترجمه گوگل]من به سمت هامبر ولی ریزورت می روم که در سال 200 افتتاح شد
[ترجمه ترگمان]من به سمت اقامتگاه Humber رفتم که در ۲۰۰ تای آن باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This makes the player humber and stay hungry.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود بازیکن متواضع شود و گرسنه بماند
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که بازیکن بایستد و گرسنه بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس