• : تعریف: having humanlike qualities of structure and appearance.
اسم ( noun )
• : تعریف: a humanlike creature or robot.
جمله های نمونه
1. The robot was humanoid in appearance.
[ترجمه گوگل]این ربات از نظر ظاهری انسان نما بود [ترجمه ترگمان]این ربات در ظاهر انسان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Frejji is a big, bulk exter, very humanoid aside from her glossy dark-purple fur and the eight fingers on each hand.
[ترجمه گوگل]فرجی به جز خز براق بنفش تیره و هشت انگشت هر دست، یک بیرونی بزرگ، حجیم و بسیار انسان نما است [ترجمه ترگمان]Frejji بزرگ و بزرگی است که از موی مشکی براق و purple به کناری کشیده شده است و هشت انگشت روی هر دست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The body was humanoid but what was the brain?
[ترجمه چکامه] در ظاهر شبیه انسان بود؛ اما مغزش کجا بود؟ ( اصطلاحی برای بیان کسی که از فکر خود که خصلت انسانی است استفاده نمیکند. )
|
[ترجمه گوگل]بدن انسان نما بود اما مغز چیست؟ [ترجمه ترگمان]بدن انسان شبیه به انسان بود اما مغز انسان چه بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They were barely humanoid, with bodies that dwindled from wide torsos to legless, conical abdomens.
[ترجمه گوگل]آنها به سختی انسان نما بودند، با بدن هایی که از تنه های پهن به شکم های بدون پا و مخروطی کاهش یافته بود [ترجمه ترگمان]آن ها به سختی پای انسان بودند، با بدنی که از شکاف های گسترده به legless و بخش abdomens رفته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A new generation of humanoid androids, the Nexus-6 types are highly intelligent and extremely difficult to detect.
[ترجمه گوگل]نسل جدیدی از اندرویدهای انسان نما، انواع Nexus-6، بسیار هوشمند هستند و تشخیص آنها بسیار دشوار است [ترجمه ترگمان]یک نسل جدید از androids انسان نما، Nexus ۶ نوع به شدت باهوش بوده و تشخیص آن بسیار دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A transparent humanoid figure hovered a few feet away.
[ترجمه گوگل]یک شکل انسان نما شفاف چند فوت دورتر معلق بود [ترجمه ترگمان]یک هیکل انسانی شفاف چند قدم دورتر توقف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Humanoid bipeds shaped their vocal chords to reproduce the noises they heard about them.
[ترجمه گوگل]دوپاهای انسان نما تارهای صوتی خود را برای بازتولید صداهایی که در مورد آنها می شنیدند شکل می دادند [ترجمه ترگمان]موجوداتی هستند که تاره ای صوتی خود را شکل می دهند تا صداهایی را که در مورد آن ها شنیده می شود تولید کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The humanoid vigour of man-made things, as suggested by these metaphors, is at the same time ungainly and unnatural.
[ترجمه گوگل]نیروی انساننمای چیزهای ساختهشده توسط انسان، همانطور که این استعارهها نشان میدهند، در عین حال ناپسند و غیرطبیعی است [ترجمه ترگمان]نیروی انسانی که از این تشبیه به انسان القا می شد، در همان زمان ungainly و غیر طبیعی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Bith species of humanoid are characterized by their large craniums, huge round, lidless eyes, and tiny mouths under their fleshy face folds.
[ترجمه گوگل]گونههای انساننمای Bith با جمجمههای بزرگ، چشمهای گرد بزرگ و بدون پلک و دهانهای ریز زیر چینهای صورت گوشتیشان مشخص میشود [ترجمه ترگمان]گونه های Bith انسان با چشم های درشت، گرد بزرگ، چشم های lidless و دهان های کوچک زیر چین های صورت their مشخص می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A humanoid body in the midst of which a powder cannon has been grafted.
[ترجمه گوگل]جسمی انسان نما که در وسط آن توپ پودری پیوند زده شده است [ترجمه ترگمان]یک جسم انسانی در میان آن یک گلوله باروت به هم پیوند خورده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Kappa is a scaled humanoid with a turtle shell on its back.
[ترجمه گوگل]کاپا یک انسان نمای فلس دار با لاک لاک پشت در پشت خود است [ترجمه ترگمان]The یک انسان بزرگ با پوسته لاک پشتی است که روی پشتش قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The team recently introduced a humanoid kitchen robot that can serve tea and other drinks.
[ترجمه گوگل]این تیم اخیرا یک ربات آشپزخانه انسان نما را معرفی کرده است که می تواند چای و نوشیدنی های دیگر سرو کند [ترجمه ترگمان]این تیم اخیرا یک ربات انسان نما را معرفی کرده است که می تواند به چای و نوشیدنی های دیگر بپردازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The control method has already verified by humanoid robot teleoperation control experiment.
[ترجمه گوگل]روش کنترل قبلاً با آزمایش کنترل از راه دور ربات انسان نما تأیید شده است [ترجمه ترگمان]این روش کنترل از قبل توسط آزمایش کنترل ربات انسان نما مورد بررسی قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Humanoid beings exist in higher dimensions.
[ترجمه گوگل]موجودات انسان نما در ابعاد بالاتر وجود دارند [ترجمه ترگمان]موجودات زنده در ابعاد بالاتر وجود دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Shoot the red ball with a humanoid cannonball.
[ترجمه گوگل]با گلوله توپ انسان نما به توپ قرمز شلیک کنید [ترجمه ترگمان]با یک گلوله توپ پای انسان از توپ قرمز عکس بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شبیه انسان (صفت)
anthropomorphic, humanoid
انگلیسی به انگلیسی
• animal or being which resembles a human something that is humanoid is not human but has the characteristics of a human being. a humanoid is a robot, or a creature in science fiction, that looks and acts like a human being.
پیشنهاد کاربران
انسان مانند، انسان وار، انسان نما تفاوت با Hominids humanoid: در کل به هر موجودی اعم از خیالیف واقعی یا ربات که مانند انسان روی دو پا راه برود و ظاهری شبیه به انسان داشته باشد. Hominids: واژه تخصصی انسان شناسی و نخستی شناسی است و فقط به انسانها و خویشاوندان آنها گفته می شود: انسانریخت ها ... [مشاهده متن کامل]
انسان نما ( به انگلیسی: Humanoid ) اصطلاحی است که به چیزی که از نظر ظاهر شبیه به انسان باشد، گفته می شود.
انسان نما
شبه انسان
n. a being having human form or characteristics adj. having human form or characteristics