humanitarian

/ˌhjuˌmænəˈteriən//hju:ˌmænɪˈteərɪən/

معنی: بشر دوست، نوع پرست، وابسته به بشردوستی
معانی دیگر: انسان دوست، نوع دوست، مردم دوست، انسان دوستانه، نوع دوستانه، کسی که نوع پرستی را کیش خود میداند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: characterized by concern for improving the welfare of humanity.
مشابه: altruistic, philanthropic

- These funds were set aside for humanitarian relief efforts.
[ترجمه گوگل] این بودجه برای کمک های بشردوستانه کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان] این وجوه برای تلاش های انسان دوستانه به کنار گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The company was motivated more by the desire for profits than by humanitarian concerns.
[ترجمه گوگل] انگیزه این شرکت بیشتر به دنبال سود بود تا نگرانی های بشردوستانه
[ترجمه ترگمان] انگیزه این شرکت بیشتر از تمایل به سود بیشتر از نگرانی های انسان دوستانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to the ethical doctrine that the improvement and welfare of humankind is one's primary obligation.
اسم ( noun )
• : تعریف: a humanitarian person.

- Eleanor Roosevelt is known as a great humanitarian because of her dedication to the cause of human rights.
[ترجمه گوگل] النور روزولت به دلیل فداکاری اش در زمینه حقوق بشر به عنوان یک انسان دوست بزرگ شناخته می شود
[ترجمه ترگمان] الی نور (النور روزولت)به خاطر اهدا او به دلیل حقوق بشر، به عنوان یک بشر دوستانه شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. humanitarian ideals
آرمان های انسان دوستانه

2. a humanitarian by the name of tafazzoly
انسان دوستی بنام تفضلی

3. a humanitarian deed
عملی نوع دوستانه

4. his selfishness had a humanitarian gloss about it
خود پرستی او ظاهری بشر دوستانه داشت.

5. Humanitarian aid is being sent to the refugees.
[ترجمه گوگل]کمک های بشردوستانه برای پناهجویان ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]کمک های انسان دوستانه به پناهندگان ارسال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She has many humanitarian interests and contributes a lot to them.
[ترجمه گوگل]او علایق بشردوستانه زیادی دارد و به آنها کمک زیادی می کند
[ترجمه ترگمان]او علایق بشردوستانه زیادی دارد و در بسیاری از آن ها سهیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The prisoner has been released for humanitarian reasons.
[ترجمه گوگل]این زندانی به دلایل بشردوستانه آزاد شده است
[ترجمه ترگمان]این متهم به دلایل بشردوستانه آزاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have now met most of the humanitarian needs of the refugees.
[ترجمه گوگل]ما اکنون بیشتر نیازهای بشردوستانه پناهندگان را برآورده کرده ایم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیشتر نیازهای انسان دوستانه پناهندگان را برآورده کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Air bombardment raised criticism on the humanitarian grounds that innocent civilians might suffer.
[ترجمه گوگل]بمباران هوایی انتقاداتی را به دلایل بشردوستانه که ممکن است غیرنظامیان بی گناه متضرر شوند، برانگیخت
[ترجمه ترگمان]بمباران هوایی باعث ایجاد انتقاد از زمین های بشر دوستانه شد که ممکن است شهروندان بیگناه از آن رنج ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even as a humanitarian mission it has been only a qualified success.
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک مأموریت بشردوستانه، فقط یک موفقیت واجد شرایط بوده است
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان یک ماموریت انسان دوستانه تنها یک موفقیت واجد شرایط بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The well-known humanitarian, Joseph Rowntree, was concerned with the welfare of his employees.
[ترجمه گوگل]جوزف راونتری، بشردوستان معروف، نگران رفاه کارمندان خود بود
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد بشر دوستانه معروف به نام جوزف Rowntree نگران رفاه کارمندان خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Japan has pledged $100 million in humanitarian aid.
[ترجمه گوگل]ژاپن 100 میلیون دلار کمک بشردوستانه را متعهد شده است
[ترجمه ترگمان]ژاپن وعده ۱۰۰ میلیون دلار کمک بشردوستانه را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was released from prison on humanitarian grounds.
[ترجمه گوگل]او به دلایل بشردوستانه از زندان آزاد شد
[ترجمه ترگمان]او به دلایل بشردوستانه از زندان آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both countries say their intervention is purely humanitarian.
[ترجمه گوگل]هر دو کشور می گویند مداخله آنها صرفاً بشردوستانه است
[ترجمه ترگمان]هر دو کشور می گویند مداخله آن ها کاملا بشردوستانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بشر دوست (صفت)
philanthropic, humanitarian, philanthropist

نوع پرست (صفت)
philanthropic, humanitarian

وابسته به بشردوستی (صفت)
humanitarian

انگلیسی به انگلیسی

• one who is concerned with human welfare and social reform, philanthropist
concerned with human welfare and social reform, philanthropic
if a person or society has humanitarian behaviour or attitudes, they try to avoid making people suffer.

پیشنهاد کاربران

1. انسان دوست 2. انسان دوستانه
مثال:
humanitarian aid
کمک انسان دوستانه
مردم دوستانه، مردم دوست، مردم دوستی
noun
[count] : a person who works to make other people's lives better
She has been recognized as a great humanitarian for her efforts to end world hunger
Other forms: plural - ans
Adjective
...
[مشاهده متن کامل]

always used before a noun
humanitarian efforts
humanitarian aid [=help or money given to people, countries, etc. , in order to improve living conditions]
Humanitarian Christians

humanitarian ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: انسان دوستانه
تعریف: مربوط به انسان دوستی |||متـ . انسانی humane
humanitarian ( adj ) = philanthropic ( adj )
به معناهای : انسانی، انسان دوستانه، بشردوستانه، خیریه، نیکوکارانه
انسانی
Humanitarian catastrophe
فاجعه انسانی
بشردوستانه

بپرس