humanistic

/ˌhjuməˈnɪstɪk//ˈhjuːmənɪzəm/

وابسته به تحصیل ادبیات و اثار باستانی یونان و رم مبنی برانسانیت

جمله های نمونه

1. Religious values can often differ greatly from humanistic morals.
[ترجمه گوگل]ارزش‌های دینی اغلب می‌توانند تفاوت زیادی با اخلاق انسانی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]ارزش های مذهبی اغلب می توانند تا حد زیادی از اخلاق انسانی متفاوت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The main disadvantages emphasised are not humanistic or rehabilitative objections, but financial ones.
[ترجمه گوگل]معایب اصلی مورد تاکید مخالفت های انسانی یا بازپروری نیست، بلکه مخالفت های مالی است
[ترجمه ترگمان]معایب اصلی تاکید شده، not یا توان بخشی نیستند، بلکه مشکلات مالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This problem is the humanistic analogue of the problem of the stoker on the electric train.
[ترجمه گوگل]این مشکل مشابه انسان گرایانه مشکل استوکر در قطار الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]این مشکل شبیه آنالوگ humanistic مشکل of در قطار برقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This humanistic attention to the subjective interpretation by prisoners of their situation marks a distinct departure from the orthodox account.
[ترجمه گوگل]این توجه انسان‌گرایانه به تفسیر ذهنی زندانیان از موقعیت‌شان نشان‌دهنده انحراف مشخص از روایت ارتدکس است
[ترجمه ترگمان]این توجه انسانی به تفسیر ذهنی از سوی زندانیان موقعیت آن ها نشان دهنده حرکت متمایز از حساب orthodox است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although humanistic spirits has different meanings in different history phases, its common theme is to give publicity to humanity.
[ترجمه گوگل]گرچه ارواح اومانیستی در مراحل مختلف تاریخ معانی متفاوتی دارند، اما موضوع مشترک آن تبلیغ به بشریت است
[ترجمه ترگمان]اگر چه روح انسانی در فازه ای مختلف تاریخی معانی متفاوتی دارد، موضوع مشترک آن این است که به انسانیت تبلیغ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the Olympic spirit, the humanistic connotations are immortal truth.
[ترجمه گوگل]در روح المپیک، مفاهیم انسانی حقیقتی جاودانه است
[ترجمه ترگمان]در روح المپیک، مفاهیم humanistic، حقیقت جاویدان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anesthetist with hight level of humanistic aptitude can enjoy good doctor - patient relationship.
[ترجمه گوگل]متخصص بیهوشی با استعداد انسانی بالا می تواند از رابطه خوب پزشک و بیمار برخوردار باشد
[ترجمه ترگمان]انطباق با سطح مهارت گرایانه انسانی می تواند از روابط خوب دکتر و بیمار لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This implication of humanistic concern comes from O'Neill's acceptance and reform of Freud's theory of Unconsciousness and Voluntarism of Schopenhauer and Nietzsche.
[ترجمه گوگل]این دلالت نگرانی اومانیستی ناشی از پذیرش و اصلاح نظریه فروید در مورد ناخودآگاهی و اراده گرایی شوپنهاور و نیچه توسط اونیل است
[ترجمه ترگمان]این مفهوم مربوط به ملاحظات انسانی ناشی از پذیرش و اصلاح تئوری فروید از Unconsciousness و voluntarism از شوپنهاور و نیچه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But his humanistic view of religion also has very obvious shortcomings and the most serious shortcoming is to study religion in terms of purely natural man.
[ترجمه گوگل]اما نگاه انسان گرایانه او به دین نیز کاستی های بسیار آشکاری دارد و جدی ترین کاستی آن مطالعه دین از منظر انسان کاملاً طبیعی است
[ترجمه ترگمان]اما دیدگاه humanistic او از مذهب، کاستی های بسیار آشکاری دارد و the کاستی برای مطالعه مذهب از نظر یک مرد کاملا طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This show humanistic solicitude to educatee, worth to learn.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده علاقه انسان دوستانه به تحصیل کرده، ارزش یادگیری است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که توجه انسان گرایانه به educatee ارزش یاد گرفتن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The humanistic approach was termed the third force in psychology.
[ترجمه گوگل]رویکرد انسان گرایانه در روانشناسی نیروی سوم نامیده شد
[ترجمه ترگمان]رویکرد انسان گرایانه، نیروی سوم در روانشناسی محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article through the interior design of humanistic care, new regionalism trend, design and the native, industry of Europe type style trend to a specific discussion and analysis.
[ترجمه گوگل]این مقاله از طریق طراحی داخلی مراقبت انسان‌گرا، روند نوین منطقه‌گرایی، طراحی و سبک بومی، صنعت اروپا به بحث و تحلیل خاصی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله از طریق طراحی داخلی بخش مراقبت های انسانی، گرایش جدید منطقه گرایی، طراحی و بومی، صنعت سبک نوع اروپا به یک بحث و تحلیل خاص اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thanks to the humanistic sensibilities of Messrs. Hewlett and Packard, HP also demonstrated a new type of management technique, one that placed a premium on the workers and their happiness.
[ترجمه گوگل]به لطف حساسیت‌های انسان‌گرایانه آقایان هیولت و پاکارد، HP همچنین نوع جدیدی از تکنیک مدیریتی را به نمایش گذاشت، تکنیکی که برای کارگران و شادی آنها ارزش قائل بود
[ترجمه ترگمان]به لطف احساسات انسانی آقایان هیولت و پاکارد، HP نوع جدیدی از تکنیک مدیریت را نشان داد که یک حق بیمه را بر کارگران و خوشحالی آن ها قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That leaves a wide-open space for new filmmakers to make more personal, humanistic cinema.
[ترجمه گوگل]این امر فضایی گسترده را برای فیلمسازان جدید ایجاد می کند تا سینمای شخصی تر و انسانی تر بسازند
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای باز برای فیلمسازان جدید می شود تا فیلم های شخصی و انسانی بیشتری بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Various kinds of minuscule came into use, such as the humanistic and the Carolingian.
[ترجمه گوگل]انواع مختلفی از ریزه کاری ها مانند انسان گرایانه و کارولینگی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از نقاط کوچک مانند the و the مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to humanism
a humanistic idea, condition, or system relates to humanism.

پیشنهاد کاربران

اومانیستی
انسان گرایانه، انسان گرایی، پدیدار شناختی
بشردوستانه
انسان گرا، مربوط به انسان
انسان گرایی
انسان گرا
انسان گرایانه
انسانی

بپرس