human

/ˈhjuːmən//ˈhjuːmən/

معنی: شخص، انسانی، وابسته بانسان، دارای خوی انسانی
معانی دیگر: وابسته به نژاد بشر (گونه ی homo sapiens)، آدمیزادی، بشری، انسی، وابسته به یا توسط انسان ها، (دارای ویژگی های انسانی مانند حسادت یا شجاعت و غیره)، بامهربانی، با انسانیت، آدمی (بیشتر به صورت human being به کار می رود)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, relating to, or characteristic of mankind.
مترادف: mortal
متضاد: animal, inhuman
مشابه: cultural, social

- Speaking is a human activity.
[ترجمه گنج جو] صحبت کردن نوعی توانایی و مشغله ی خاص انسان است.
|
[ترجمه kgh] صحبت کردن توانایی خاص یک انسان است
|
[ترجمه گوگل] صحبت کردن یک فعالیت انسانی است
[ترجمه ترگمان] حرف زدن یه فعالیت انسانیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: pertaining to the social or cultural aspects of mankind.
مشابه: cultural, earthly, social, temporal, worldly

- Poverty is one of our most pressing human concerns.
[ترجمه Student 📚] فقر یکی از مبرم ترین دغدغه های بشری است.
|
[ترجمه گوگل] فقر یکی از مبرم ترین دغدغه های بشری ماست
[ترجمه ترگمان] فقر یکی از مهم ترین نگرانی های انسانی ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: consisting of people.

- a human pyramid
[ترجمه Aunaz] یک هرم انسانی
|
[ترجمه گوگل] یک هرم انسانی
[ترجمه ترگمان] یک هرم انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: compassionate; humane.
مترادف: humane
متضاد: impersonal, inhuman, unnatural
مشابه: compassionate, humanitarian, kindly
اسم ( noun )
مشتقات: humanlike (adj.), humanness (n.)
• : تعریف: a person; human being.
مترادف: earthling, individual, person
مشابه: Homo sapiens, man, mortal, one, soul, woman

جمله های نمونه

1. human appetites and wills
شهوات و تمایلات بشری

2. human beings are profoundly unlike
انسان ها عمیقا با هم تفاوت دارند.

3. human habitations belonging to thousands of years ago
زیستگاه های انسان متعلق به هزاران سال پیش

4. human knowledge is finite
دانش بشری محدود است.

5. human learning
دانش بشری

6. human nature is frail
نهاد بشر به آسانی گمراهی پذیر است.

7. human potentials
استعدادهای بشری

8. human progress
پیشرفت انسان ها

9. human societies
جوامع بشری

10. human values are also subject to change
ارزش های انسانی هم دستخوش دگرگونی می شود.

11. human voices
صدای انسان ها

12. human volition is contingent
اختیار انسان دست خود اوست (اراده ی انسان آزاد است).

13. human wastes
مدفوع انسان

14. human being, n.
1- انسان،آدم،آدمی،بشر،انس،آدمیزاد،آدمیزاده

15. human interest
(مجله و روزنامه و غیره) مطلب مورد توجه مردم (مثلا شرح رویدادهایی که جنبه انسانی دارد)

16. . . . human nature is plastic
. . . خوپذیر است نفس انسانی

17. a human act
یک عمل انسانی

18. a human characteristic
یک ویژگی انسانی

19. a human has twelve pairs of ribs
انسان دوازده جفت دنده دارد.

20. all human beings are born free and equal in dignity and rights
همه ی انسان ها آزاد و از نظر ارزش و حقوق مدنی برابر آفریده شده اند (اعلامیه ی حقوق بشر).

21. beyond human understanding
فراسوی عقل بشر

22. every human being is unique
هر انسانی منحصر به فرد است.

23. every human being is valuable in the sight of god
در نظر خداوند هر انسانی دارای ارزش است.

24. every human does things of which he is ashamed
هر انسانی کارهایی می کند که از آن شرمسار است.

25. no human situation is simple
هیچیک از مسائل انسانی ساده نیستند.

26. some human rights are superior to civil law
برخی از حقوق بشر بر قانون مدنی مقدم هستند.

27. the human body adjusts itself to heat and cold
بدن انسان خود را با سرماو گرما تطبیق می دهد (سازگار می کند).

28. the human body is a very complicated machine
بدن انسان ماشین بسیار پیچیده ای است.

29. the human body is symmetrical
بدن انسان متقارن است.

30. the human body is valued because of the human soul
تن آدمی شریف است به جان آدمیت

31. the human brain has a complex organization
مغز انسان ساختمان پیچیده ای دارد.

32. the human capacity for change and adaptation
ظرفیت بشر برای دگرگونی و تطبیق با محیط

33. the human disposition to war and violence
گرایش بشر به جنگ و خشونت

34. the human ear consists of the external ear (or pinna), the middle ear (or tympanum), and the inner ear (or labyrinth)
گوش انسان شامل گوش برونی (یا پره ی گوش) و گوش میانی (یا صماخ) و گوش درونی (یا پیچال) است.

35. the human equation
پیچواره ی انسانی

36. the human nature is impressionable
خوپذیر است نفس انسانی

37. the human race
نژاد بشر

38. the human skin is composed of different layers
پوست انسان از چند لایه تشکیل شده است.

39. the human spirit struggles to be saved from sin
روح انسان تقلا می کند که از گناه نجات یابد.

40. beauty beyond human thought
زیبایی که ماورای اندیشه های بشر است

41. devils with human faces are plentiful
ای بسا ابلیس آدم رو که هست

42. due to human error and not because of machine malfunction
بخاطر لغزش انسان و نه به واسطه ی بد کار کردن ماشین

43. he considered human beings as worse than bugs
او انسان ها را پست تر از حشرات می دانست.

44. not all human problems have neat solutions
همه ی مسایل انسانی راه حل های صاف و ساده ندارند.

45. the commonest human diseases
رایج ترین بیماری های انسان

46. to assign human attributes to an inanimate object
قایل شدن ویژگی های انسانی برای جسم بی جان

47. unfit for human consumption
غیر قابل مصرف (توسط) انسان

48. declaration of human rights
اعلامیه ی حقوق بشر

49. milk of human kindness
مهربانی بشر

50. a student of human behavior
پژوهشگر رفتار انسانی

51. an angel in human shape
فرشته ای در قالب انسان

52. buying victory with human lives
کسب پیروزی به قیمت جان انسان ها

53. chimpanzees have many human attributes
شامپانزه دارای بسیاری از ویژگی های انسان می باشد.

54. do stars influence human behavior?
آیا ستارگان رفتار انسان را تحت تاءثیر قرار می دهند؟

55. how does the human mind work?
فکر انسان چگونه کار می کند؟

56. the aggregate of human knowlege
جمیع دانسته های بشر

57. the derivation of human laws from natural laws
نشات گرفتن قوانین بشری از قوانین طبیعی

58. the enigma of human existence
معمای وجود بشر

59. the evolution in human history toward perfection
تکامل تدریجی تاریخ بشر به سوی کمال

60. the round of human beliefs
گستره ی اعتقادات بشری

61. the rudiments of human intelligence in a chimpanzee
حالت ابتدایی هوش بشر در شامپانزه

62. the springs of human action
انگیزه های اعمال بشری

63. the vagaries of human fortune
هوسبازی های بخت انسان

64. to err is human but to persist in error is diabolic
اشتباه کار انسان است ولی سماجت کردن در اشتباه کار شیطان است.

65. verities of the human heart
(فاکنر) راستینه های قلب بشر

66. wanton disregard of human rights
نادیده گیری توجیه ناپذیر حقوق بشر

67. you cannot equate human life with money
شما نمی توانید جان انسان را با پول بسنجید.

68. a blatant disregard for human rights
زیر پا گذاری آشکار حقوق بشر

69. a group of miserable human beings who had been put to forced labor
گروهی از انسان های فلک زده که به بیگاری گرفته شده بودند.

70. a nauseating disregard for human rights
زیر پا گذاشتن انزجار انگیز حقوق بشر

مترادف ها

شخص (اسم)
subject, figure, man, person, one, fellow, cove, gink, wight, guy, varmint, specimen, dude, individual, geezer, human

انسانی (صفت)
human, man-made

وابسته بانسان (صفت)
human

دارای خوی انسانی (صفت)
human

تخصصی

[فوتبال] انسانی

انگلیسی به انگلیسی

• of human beings, of people
person, human being
human means relating to or concerning people.
if you call feelings, errors, or people human, you mean that they are, or have, weaknesses which are typical of people rather than machines.
you can refer to people as humans when you are comparing them with animals or machines.

پیشنهاد کاربران

human
به معنی جمع مرتو یا آدمی است
شکلی از واژه همگان /همه است که همین واژه به شکل عامه معرب شده
شکل باقی مانده در زبان نو ایرانی هامه است که برابر جامعه هم است
Human میتونه صفت هم باشه ؛ به معنی انسانی
The human blood groups
گروه های خونی انسانی
انسان / انسانی
مثال: The human brain is incredibly complex.
مغز انسان بسیار پیچیده است.
human: انسانی/ بشری
civilization: تمدن
and of human civilization: و تمدن انسانی
human 36 verb
اصل کلمه=Hue Man = مرد مُبهم، نامعلوم، نامُشخّص، بدون شناسنامه، مانند مِه = شخص بالظاهر رجلاً، مجهول، غیر معروف، شبیه الرجل، ضُبابی . . .
وبه معنیه إنسان نیست!
این کلمه صفت نیز میتواند باشد به معنی انسانی
human error خطای انسانی
برا ما هم که خیلی آشناست !
Human واژه ای است که از لاتین به فرانسویِ کهن آمده و در پایان به انگلیسیِ میانه راه یافته است. به چَمِ مردم، انسان، بشر، آدم، گیومرت
انسان، بشر، آدم
بعضی اوقات معنی "عادی" و "طبیعی" را می دهد
ASIMON is the first robot to walk and run
like a ( *human* ) . . . for example
.
.
.
به معنی بشر ، انسان
این کلمه خودمون رو میگه😆😄😅😃
ما چی هستیم ما Human هستیم😌
Human =انسان، بشر ، شخص، وابسته به انسان،
با انسان چه کلمه های میشه نوشت مثلا:
Humans are at home today because of the corona virus
انسان ها امروزه در خانه هستن بخاطر ویروس کرونا😟😫😭
Like all human beings
We are allowed to meet and love
Let us not impose chaos, suffering and nostalgia on ourselves and you in this situation
مثل همه انسانها
ما اجازه ملاقات و عشق داریم
بگذارید در این شرایط هرج و مرج ، رنج و دلتنگی را به خود و شما تحمیل نکنیم.

Like all human beings
We are allowed to meet and love
Let us not impose chaos, suffering and nostalgia on ourselves and you in this situation
مثل تمام انسانها
مجاز به ملاقات و عشق داریم
دنیارا برای خودمان در این شرایط صبوری ، زجر و دلتنگی اشوبی رو به من و خودت تحمیل نکنیم
انسان، آدم
Please do not ask my opinion on her marriage proposal
Many years have passed since I went to university and it is very difficult for me to think about him to the point that he is considered an unknown person
...
[مشاهده متن کامل]

It took me a long time to realize in depth that the correctness of human equality is from God and the will and inwardness of personality and thought in human behavior and speech that opens the windows of the heart
از شما خواهش میکنم نظر من را در مورد درخواست ازدواج او نپرسید
سالیانی زیادی از دوران تحصیل دانشگاه میگذرد و فکر کردن برای من به ایشان خیلی دشوار هست تا جایی که یک شخص ناشناخته محسوب میشود
مدتها گذشت به عمق این مسئله پی بردم که درستی و صحت برابری انسانها از جانب خدا و اراده و باطن شخصیت و اندیشه در رفتار و گفتار انسانی هست که دریچه های قلبی را می گشاید

انسان. شخصی.
این کلمه مخصوص ؛ ( انسان ) است.
انسان
dogs can hear much better than humans
سگ ها میتوانند بسیار بهتر از انسان ها بشنوند⛎
a person
انسان
افراد
مترادف:people
انسان بشر آدم
بشر، انسان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس