hum/hem and haw – meaning hesitate; be indecisive. ( New Oxford American Dictionary ) مردد یا بلاتکلیف بودن.
Example 1: 👇I was humming and hawing over buying copies. مونده بودم کپی ها رو بخرم یا نه. ( تردیدی داشتم کپی ها رو بخرم یا نخرم ) .
... [مشاهده متن کامل]
Example 2: 👇
My mother hummed and hawed at first, then she agreed. ]
مادرم اولش بلاتکلیف بود اما بالاخره موافقت کرد.