بغل کردن - اسم
They were hugging each other tightly
در آغوش گرفتن - اسم
Hugging is a way to show affection
آغوش - اسم
He gave his daughter a warm hugging
معانقه - اسم
There was a lot of hugging at the airport
چسبیدن - فعل
The road was hugging to river
در آغوش گرفتن - اسم
آغوش - اسم
معانقه - اسم
چسبیدن - فعل
در معنای صفتی به معنی "دوستدارانه" است!
بغل کردن در آغوش گرفتن
یکی از تنشهای طولی که بروی کشتی ایجاد می شود
بغل کردن
در بغل گرفتن