hugger mugger

/ˈhəɡərˈməɡər//ˈhəɡəˈmʌɡə/

پنهانی، خفا، خلوت، تنهایی، مطلب محرمانه، درهم وبرهمی، زیر جلی، نهان کردن، مخفی کردن پنهانی، درهم بر همی، مخفیانه، سردرگمی، آشفتگی، درهم و برهمی، نابسامانی، (قدیمی) پنهانی، اختفا، پنهانداری، (قدیمی) بطور پنهانی، در خفا، محرمانه، گیج، آشفته، به هم ریخته، شتر گاو پلنگ، صحرای کربلا، محرمانه نگهداشتن، پنهانداری کردن، رفتار سری داشتن، با استتار عمل کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: confusion or disorder; jumble.

(2) تعریف: concealment; secrecy.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: confused; muddled.

(2) تعریف: secretive.

پیشنهاد کاربران

در دیکشنری زیر چهار تعریف برای این کلمه وجود دارد. دو تای آن مربوط به کاربرد این لغت در نقش صفت و دو تای دیگر در نقش اسم است:
New Oxford American Dictionary 🔰
Hugger - mugger /ˈhʌg ərˌmʌgər/ – meaning:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( adj ) confused; disorderly.
در هم و برهم؛ نا منظم؛ گیج؛ آشفته ؛ سردر گم
Example: 👇
The trouble was his hugger - mugger management, as Carlyle expressed it.
همانطور که کارلایل بیان کرد، مشکل، مدیریت آشفته ی وی بود.
2. ( adj ) secret; clandestine.
راز؛ مخفیانه؛ پنهانی
Example: 👇
The spy communicated with her handler in a hugger - mugger manner to avoid detection.
جاسوس برای جلوگیری از شناسایی به شیوه ای مخفیانه با مسئول خود ارتباط برقرار کرد.
3. ( n - mass ) disorder or confusion.
اختلال یا سردرگمی؛ بی نظمی؛ آشفتگی
Example: 👇
But they were taking no steps for this purpose; they were content with social hugger - mugger.
اما هیچ اقدامی برای این منظور انجام نمی دادند. آنها به بی نظمی یا آشفتگی اجتماعی راضی بودند.
4. ( n - mass ) secrecy or secretive behaviour.
پنهانکاری یا رفتار پنهانی
Example: 👇
He declared war on hugger - mugger and conspiracy, clandestine deals sealed in back rooms.
او به پنهانکاری و توطئه و معاملات مخفیانه ای که در اتاق های در بسته ی پشتی اتفاق می افتاد، اعلام جنگ کرد.

hugger mugger

بپرس