huddled

جمله های نمونه

1. bankers huddled to discuss the new law
بانکداران گرد آمدند تا درباره ی قانون جدید شور کنند.

2. passengers huddled like sheep in the bus
در اتوبوس مسافرها مانند گوسفند درهم چپیده بودند.

3. she huddled her black coat around her and ran out
او پالتو سیاه را با عجله دور خود پیچید و دوید بیرون.

4. the men huddled themselves low against the cold wind
مردان در برابر باد سرد خود را به صورت کوژ و چمباتمه مانند درآورده بودند.

5. shivering children were huddled up against the radiator
بچه های لرزان دور رادیاتور شوفاژ حلقه زده بودند.

6. the chairs were all huddled into the tiny closet
همه ی صندلی ها را توی صندوق خانه ی کوچک چپانده بودند.

7. give me your tired, your poor, your huddled masses yearning to breathe free
(مجسمه ی آزادی) به من بدهید وامانده های خود را،مسکینان خود را،توده های درهم کز کرده ی خود را که آرزوی تنفس در آزادی را دارند.

8. Everyone huddled round the fire to keep warm.
[ترجمه گوگل]همه دور آتش جمع شدند تا گرم شوند
[ترجمه ترگمان]همه دور آتش کزکرده بودند تا گرم بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I huddled on my clothes and hurried to the factory.
[ترجمه گوگل]لباس هایم را جمع کردم و با عجله به سمت کارخانه رفتم
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را جمع کردم و با عجله به کارخانه رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We all huddled around the radio to hear the news.
[ترجمه گوگل]همه دور رادیو جمع شدیم تا اخبار را بشنویم
[ترجمه ترگمان]ما همه دور رادیو جمع شدیم تا اخبار رو بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They huddled in the shop doorway to shelter from the rain.
[ترجمه گوگل]آنها در درگاه مغازه جمع شدند تا از باران در امان بمانند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مغازه کزکرده بودند تا از باران پناه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They huddled together in silent groups.
[ترجمه گوگل]آنها در گروه های ساکت دور هم جمع شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در گروه های ساکت یکدیگر را جمع و جور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We huddled together to keep warm.
[ترجمه گوگل]دور هم جمع شدیم تا گرم شویم
[ترجمه ترگمان]کنار هم جمع شدیم تا گرم نگهش داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They all huddled around the fire.
[ترجمه گوگل]همه دور آتش جمع شدند
[ترجمه ترگمان]همه دور آتش کزکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. People huddled up close to each other.
[ترجمه گوگل]مردم نزدیک هم جمع شدند
[ترجمه ترگمان]مردم در کنار هم جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crowded together, gathered together; crouched; act of squatting close to the ground

پیشنهاد کاربران

جمع شده
گرد آمده
huddled over
Family huddled over a handheld tablet
huddled
چمباتمه زده
he sat huddled in his chair.

بپرس