hub

/ˈhəb//hʌb/

معنی: قطب، توپی چرخ
معانی دیگر: (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the rotating center part of a wheel or similar device to which other parts, such as spokes, are connected.
مشابه: axle, center, pivot

(2) تعریف: a central location around which activity occurs.
مترادف: center, core, pivot
مشابه: backbone, focus, heart, kernel, nucleus

- The kitchen is the hub of our household.
[ترجمه مجید] قلب خانه ما آشپزخانه است
|
[ترجمه Turk] آشپژ خانه در نرکز خانه ی ماست
|
[ترجمه گوگل] آشپزخانه مرکز خانواده ماست
[ترجمه ترگمان] آشپزخانه مرکز خانه ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. chicago is a railway hub
شیکاگو قلبگاه خطوط راه آهن است.

2. gradually new york became the literary and artistic hub of america
کم کم نیویورک کانون ادبی و هنری امریکا شد.

3. pour a drop of oil in the aperture of the (wheel's) hub
یک قطره روغن در روزنه ی توپی چرخ بچکان.

4. The City of London is the hub of Britain's financial world.
[ترجمه گوگل]شهر لندن مرکز دنیای مالی بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]شهر لندن مرکز جهان مالی بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The computer department is at the hub of the company's operations.
[ترجمه گوگل]بخش کامپیوتر در مرکز عملیات شرکت است
[ترجمه ترگمان]بخش کامپیوتر در مرکز عملیات شرکت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He thinks that Boston is the hub of the universe.
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که بوستون مرکز جهان است
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند که بوستون مرکز جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Birmingham is at the hub of Britain's motorway network.
[ترجمه گوگل]بیرمنگام در مرکز شبکه بزرگراه‌های بریتانیا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بیرمنگام در مرکز شبکه بزرگراه بریتانیا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The kitchen was the hub of family life.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه مرکز زندگی خانوادگی بود
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه مرکز زندگی خانوادگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1922 they were the hub of the maelstrom that was the great famine of 1921-
[ترجمه گوگل]در سال 1922 آنها مرکز گرداب بودند که قحطی بزرگ سال 1921 بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۲ آن ها مرکز of بودند که قحطی بزرگ سال ۱۹۲۱ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Here is the hub of my confession, to be taken any way we wish.
[ترجمه گوگل]اینجا مرکز اعتراف من است که هر طور که بخواهیم گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اینجا مرکز اعتراف من است که هر طور دلمان خواست به عمل آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vienna was then the hub of the multinational Hapsburg empire.
[ترجمه گوگل]وین در آن زمان مرکز امپراتوری چند ملیتی هاپسبورگ بود
[ترجمه ترگمان]وین در آن زمان مرکز امپراطوری چند ملیتی هاپسبورگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A site is a hub if you would go there regularly for news or information contained within the site.
[ترجمه گوگل]اگر به طور منظم برای اخبار یا اطلاعات موجود در سایت به آنجا بروید، یک سایت یک مرکز است
[ترجمه ترگمان]اگر شما به طور منظم برای اخبار یا اطلاعات موجود در سایت به آنجا بروید، یک محل مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flights to South America pass through the airline's hub airport in Rio de Janeiro, Brazil.
[ترجمه گوگل]پروازها به آمریکای جنوبی از طریق فرودگاه مرکزی این شرکت هواپیمایی در ریودوژانیرو، برزیل انجام می شود
[ترجمه ترگمان]پروازها به آمریکای جنوبی از فرودگاه هاب هواپیمایی در ریو دو ژانیرو، برزیل می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the hub of the crisis, hospital conditions in Samara and Saratov were atrocious.
[ترجمه گوگل]در مرکز بحران، شرایط بیمارستانی در سامارا و ساراتوف وحشیانه بود
[ترجمه ترگمان]در مرکز این بحران، شرایط بیمارستان سامارا و ساراتوف بی رحمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطب (اسم)
focus, axis, pole, hub, gudgeon

توپی چرخ (اسم)
hub

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Husky Union Building
موضوع: مکان و موقعیت
دانشگاهی در واشنگتن

تخصصی

[عمران و معماری] طوقه - گردنه
[کامپیوتر] دستگاهی که یک کابل شبکه را به مجموعه ای از کابلهای جدای از هم تقسیم می کند . که هر کدام به کامپیوتر متفاوتی متصل است . - توپی، هاب .
[برق و الکترونیک] هاب، وسط
[زمین شناسی] طوقه، گردنه، توپی، نافی
[ریاضیات] مرکز، توپی چرخ، مرکز چرخ، سر لوله، ماسوره، توپی

انگلیسی به انگلیسی

• center of a wheel into which the spokes are placed; central point around which other things revolve; center, focus; center of activity; (computers) central part of a disk that is held by the drive in order to make it turn at the correct speed; (computers) common point of connection for devices in a network
if you describe a place as the hub of a district, you mean that it is the most important or exciting part.
the hub of a wheel is the part at the centre.

پیشنهاد کاربران

مرکز پخش
مرکز اتصال یا ارتباط
مرکز. کانون. قطب. برجستگی، ناف، کاسه چرخ، رینگ چرخ، توپی چرخ، قطب، مرکز فعالیت، علوم مهندسی: چرخ فرز، علوم هوایی: توپی، علوم نظامی: طوقه
مرکز ثقل
۱. تویی {چرخ} ۲. مرکز. کانون. قطب
مثال
gradually New York became the literary and artistic hub of America
به تدریج نیویورک به مرکز {و قطب} ادبی و هنری در آمریکا تبدیل شد.
centre, core, focal point, focus, heart, middle, nerve centre
برجستگی، ناف، کاسه چرخ، رینگ چرخ، توپی چرخ، قطب، مرکز فعالیت، علوم مهندسی: چرخ فرز، علوم هوایی: توپی، علوم نظامی: طوقه
محل جمع شدن، پاتوق
مرکز/ مرکزی
کانون
قطب
وسیلۀ رابط یا میزبان اصلی در کامپیوتر که توسط آن میتوان اتصالات بیشتری را به یو اس بی دانشگاه ایجاد کرد.
hub
- مرکز ، کانون فعالیت
- مرکز یک چرخ
- قطب ( اقتصادی ، توریستی ، تفریحی ، کشاورزی و. . . )
- رابط شبکه محلی
[اجاقِ برقی] صفحه
هاب ینی محل تمرکز و قطب ، در هر زمینه ایی مثل انرژی ، اقتصادی و سیاسی
Hub مخفف hubby به معنی شوهر
شبکه/Networking
"هاب: یه نوع تکنولوژی قدیمیه که چند دستگاه در یک شبکه رو بهم متصل می کرد ولی خب امروزه دیگه ازش استفاده نمی شه"
واژه مصوب: ناف
ابزار انشعاب در شبکه محلی با پیکربندی ستاره ای که تمامی بافه ها/ کابل های ارتباط دهنده رایانه های شبکه از آن عبور می کنند
همچنین برنامه نصب شده روی گوشی یا لوح مرکز مدیریت لوازم هوشمند خانگی را ناف خانه هوشمند یا ناف هوشمند نامند.
hubhub
توپی
🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی:
✅ tire / tyre = چرخ
✅️ hub = توپی چرخ
✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک
✅️ brake = ترمز
✅️ brake lever = دسته ترمز
✅️ brake cable = سیم ترمز
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ handlebar = دسته دوچرخه
✅️ saddle = زین
✅️ seatpost = میله ای که زین روی آن سوار است
✅️ gear = دنده
✅️ chain = زنجیر
✅️ chain ring / chain wheel = حلقه زنجیر
✅️ pedal = پدال
✅️ valve = سوپاپ تلمبه
✅️ rim = طوقه، رینگ تایر

hub
در پزشکی به قسمت انتهایی نیدل ( سوزن ) که به سرنگ وصل است اطلاق می شود که با توجه به سایز نیدل رنگ بندی متفاوت دارد.
مرکز
کانون
در پزشکی، به دهانه کاتتر، هاب گفته می شود
مرکزی برای تجمیع و توزیع اشیاء هر نوع شبکه، که به همه گره های آن شبکه یا هاب های دیگر، دسترسی دارد
پایگاه
hub ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: قطب حمل ونقل
تعریف: منطقه ای مرکزی که مقصد اکثر سفرهای حمل و نقل عمومی است و سفرها از آنجا به مناطق دیگر توزیع می شود|||متـ . قطب
مرکز , قطب ( فعالیت ) ؛ توپی ( چرخ )
– At the hub of the crisis
– The kitchen is the hub of our household
– The City of London is the hub of Britain's financial world
– The hub of the wheel was damaged
۱. قالپاق ماشین
۲. کانون، مرکز، قطب هر نوع فعالیت مهمی
( چیز یا شخص ) حلقة اتصال
( مکان ) قُطب
🌟The AFC Hub:⚽
1️⃣ قطب کنفدراسیون فوتبال آسیا
2️⃣ فدراسیون فوتبال آسیای مرکزی
۱. نام دستگاهی که دارای چندین جای usb برای اتصال و وصل شدن به هم است
۲. مرکز - کانون - قطب - مرکز فعالیت
تلاقی گاه
محور
Coronavirus Could Be The End Of China As A Global Manufacturing Hub
اصطلاحی در نقشه برداری که برای توصیف میخ چوبی، جهت مشخص کردن دقیق موقعیت یا ارتفاع یک نقطه به کار برده می شود.
is a term used to describe wood stake used to give reference to an elevation or to place a tack for pinpoint location
ساختار محوریتی ( هرساختارشبکه ای حول یک مرکز ) - تشکل متحدالمرکز - شبکه ای حول مرکز - اتصال یا پیوند حول یک مرکز
وسیله ای که چندین رایانه را در یک شبکه محلی به یکدیگر متصل می کند . هاب
بارانداز
پخشگاه ، کانون پخش
دسترس گاه ، کانون دسترسی
پیوندگاه ، کانون پیوند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس