housewife

/ˈhɑʊs.wɑɪf//ˈhɑʊs.wɑɪf/

معنی: کدبانو، زن خانه دار، سوزن دان
معانی دیگر: خانه دار، خانم خانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: housewives
• : تعریف: a married woman whose primary occupation is managing the cooking, cleaning, and other necessary duties of her family's household.

جمله های نمونه

1.
کدبانو،زن خانه

2. a neat housewife
کدبانوی تر و تمیز

3. a thrifty housewife
کدبانوی صرفه جو

4. a tidy housewife
کدبانوی منظم

5. being a housewife with five children is not an easy task
خانه داری با پنج تا بچه کار آسانی نیست.

6. she is a very economical housewife
او خانه دار بسیار صرفه جویی است.

7. the day-to-day chores of a housewife
زحمات روزانه ی یک زن خانه دار

8. the ordinary tasks of a housewife
کارهای روزمره ی یک کدبانو

مترادف ها

کدبانو (اسم)
mistress, dame, housewife, matron

زن خانه دار (اسم)
housewife, matron

سوزن دان (اسم)
housewife, needle case

انگلیسی به انگلیسی

• homemaker, married woman who manages her home full time (as opposed to working full-time outside the home)
a housewife is a married woman who does not have a job outside her home.

پیشنهاد کاربران

a woman who worksorcooks at hom
A woman who looks after the house and family and doesnt go out to work
خانم خانه دار
housewife ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: خانه دار 2
تعریف: زنی که شغل اصلی او مراقبت از خانواده است و هیچ گونه مزدی در برابر کاری که در خانه انجام می دهد، نمی گیرد
خانه دار
کد بانو سوزن دان خانم خانه
خانوم خانه دار
کد بانو
خانوم خانه
سورن دان
مادر خانه دار
خانمی که خانه را تمیز می کند و به نظم و نظام خانه رسیدگی می کند

بپرس