housemate


هم خانه، هم منزل، هم آپارتمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who shares a house, apartment, or the like with another who is not a family member.

جمله های نمونه

1. Now Miranda - she was the housemate from hell.
[ترجمه گوگل]حالا میراندا - او هم خانه ای از جهنم بود
[ترجمه ترگمان] حالا میراندا - اون the از جهنم بود -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dex's thinner housemates wonder at his prowess.
[ترجمه گوگل]هم خانه های لاغرتر دکس از مهارت او شگفت زده می شوند
[ترجمه ترگمان]housemates نازک تر از دلاوری او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I knew immediately that she was my housemate on the other side of the partition.
[ترجمه گوگل]بلافاصله فهمیدم که او هم خانه من در آن طرف پارتیشن است
[ترجمه ترگمان]فورا فهمیدم که طرف دیگر دیوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My housemate Tomo took me and other friends to Alki beach.
[ترجمه گوگل]هم خانه ام تومو من و دوستان دیگر را به ساحل الکی برد
[ترجمه ترگمان]housemate، من و بقیه دوستاش رو به ساحل \"Alki\" برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Blind housemate Michael and Darnell, who has albinism, are incredibly fascinatingly watchable.
[ترجمه گوگل]مایکل و دارنل، هم خانه نابینا، که مبتلا به آلبینیسم است، به طرز شگفت انگیزی قابل تماشا هستند
[ترجمه ترگمان]\"کور housemate\" (Michael)و \"Darnell\" (Blind،)که \"albinism\" (albinism)هستند، به طور باور نکردنی از \"watchable\" (watchable watchable)استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The housemate wanders over to the window and surveys the scene.
[ترجمه گوگل]هم خانه به سمت پنجره سرگردان می شود و صحنه را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]مسافر به طرف پنجره می رود و صحنه را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hold out your arms, smile and breathe your new fantastic life with HOUSEMATE.
[ترجمه گوگل]آغوش خود را دراز کنید، لبخند بزنید و زندگی خارق العاده جدید خود را با HOUSEMATE نفس بکشید
[ترجمه ترگمان]دست هایتان را دراز کنید، لبخند بزنید و زندگی fantastic را با housemate تنفس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who lives in the same house with another person or with other people who are not family members; sexual partner with whom a person lives in without being married

پیشنهاد کاربران

همخانه
It is common to use the word "roommate" in North America. The words "flatmate" and "housemate" are commonly used in the UK.
هم خانه ای
هم خانه