1. Next to him, with a similar shopping list, is Tiin, a house-husband shopping for his family.
[ترجمه گوگل]در کنار او، با لیست خریدی مشابه، تیین، شوهر خانه ای که برای خانواده اش خرید می کند، قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در کنار او، با یک لیست خرید مشابه، Tiin، یک خرید خانگی برای خانواده اش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This modern shift in gender roles is beginning to transform the "man of the house" into a "househusband.
[ترجمه گوگل]این تغییر مدرن در نقش های جنسیتی شروع به تبدیل «مرد خانه» به «شوهر خانه» کرده است
[ترجمه ترگمان]این تغییر جدید در نقش های جنسیتی شروع به تبدیل \"مرد خانه\" به \"househusband\" می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Househusband, like housewife, manages the household as main occupation.
[ترجمه گوگل]شوهر خانه، مانند زن خانه دار، به عنوان شغل اصلی خانه را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]househusband مانند خانه داری، خانواده را به عنوان شغل اصلی اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Househusband, like housewife the household as main occupation.
[ترجمه گوگل]شوهر خانه، مانند زن خانه دار به عنوان شغل اصلی خانه
[ترجمه ترگمان]househusband، مانند خانه داری، خانه را به عنوان شغل اصلی تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This extension of my diligence as a househusband has earned me "a big gold star, " as Julie puts it.
[ترجمه گوگل]به قول جولی، این گسترش سخت کوشی من به عنوان یک شوهر خانه، برای من "یک ستاره طلایی بزرگ" به ارمغان آورده است
[ترجمه ترگمان]این تمدید تلاش من به عنوان یک househusband برای من یک ستاره بزرگ طلا به ارمغان آورده است، همانطور که جولی ان را می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Teacher : Is your father a househusband?
7. Is your father a househusband?
8. My daddy is a househusband.
9. Molly : In your dreams. There is no way I am making you my househusband. I'm still waiting for Brad.
[ترجمه گوگل]مولی: در رویاهایت هیچ راهی نیست که تو را شوهر خانه ام کنم من هنوز منتظر براد هستم
[ترجمه ترگمان] توی رویاهات هیچ راهی نداره که من برات househusband درست کنم من هنوز منتظر به راد هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When the husband stays home to cook meals, clean, do the laundry and so forth, he is called a househusband.
[ترجمه گوگل]وقتی شوهر برای پختن غذا، نظافت، شستن لباس ها و غیره در خانه می ماند، او را شوهر خانه می نامند
[ترجمه ترگمان]وقتی که شوهر در خانه می ماند تا غذا را بپزد، تمیز کند، لباس ها را تمیز کند و به همین ترتیب او را \"househusband\" می نامند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Here's why we think Li Nanxing can make a very good househusband!
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که ما فکر می کنیم لی نانکسینگ می تواند یک شوهر خانه بسیار خوب بسازد!
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که ما فکر می کنیم، لی Nanxing می تواند خیلی خوب عمل کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید